کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نظمی خراسانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نظمی خراسانی
لغتنامه دهخدا
نظمی خراسانی . [ ن َ ی ِ خ ُ ] (اِخ ) از شاعران قرن نهم هجری قمری و معاصر با سلطان حسین بایقراست . او راست :با دیگران به خنده ٔ شیرین کنی نگاه با ما به زهر چشم و به چین جبین همه خوبان نمی رسند به فریاد اهل دردای دل چه سود ناله و فریاد این همه .(از صب...
-
واژههای مشابه
-
نظمی بلخی
لغتنامه دهخدا
نظمی بلخی . [ ن َ ی ِ ب َ ](اِخ ) (ملا...) از شعرای قرن یازدهم هجری قمری است . در بلخ ملازم ندر محمدخان بود و در عهد جهانگیر پادشاه سفری به هندوستان رفت و به وطن بازگشت . او راست :فغان که از دل محزون نیافتم اثری بغیر قطره ٔ خونی که ریخت در دامن .نه ا...
-
نظمی تبریزی
لغتنامه دهخدا
نظمی تبریزی . [ ن َ ی ِ ت َ ] (اِخ ) نظام الدین علی ، جوهرشناس تبریزی متخلص به نظمی ، از شعرای متوسط قرن دهم هجری قمری است ، در عهد سلطنت اکبر شاه به هندوستان رفت و در دربار او به شاعری پرداخت . او راست :چنان خواهم نوشتن صورت احوال در نامه که می گردد...
-
نظمی بهبهانی
لغتنامه دهخدا
نظمی بهبهانی . [ ن َ ی ِ ب ِ ب ِ ] (اِخ ) از شاعران معاصر با نصرآبادی است و به روایت او «کمال صلاح و درویشی داشت ، فی الجمله تحصیلی کرده ، مدتی در اصفهان بود... سپس به شیراز رفت و در آنجا ساکن شد». او راست :خدنگ غمزه به نظمی زدی و آه کشیدزبان بریده م...
-
نظمی هروی
لغتنامه دهخدا
نظمی هروی . [ ن َ ی ِ هََ رَ ] (اِخ ) از شاعران قرن نهم هجری قمری است . مؤلف صبح گلشن نام او را ملا اخی زهگیر تراش ثبت و این بیت را از او نقل کرده است :شدیم خاک رهت گر به درد ما نرسی چنان رویم که دیگر به گرد ما نرسی .رجوع به صبح گلشن ص 351 و تذکره ٔ...
-
بی نظمی
فرهنگ واژههای سره
نا به سامان
-
disorder 2
بینظمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] [شیمی] انحراف از ساختار منظم در اشغال مواضع شبکه در بلوری که بیشتر از یک عنصر دارد [فیزیک] هرگونه انحراف از آرایش منظم اجزای سازندۀ خانک واحد در بلور
-
ordering temperature
دمای نظمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] دمایی که در آن یا در مجاورت آن گذار فاز رخ میدهد
-
بی نظمی
لغتنامه دهخدا
بی نظمی . [ ن َ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی بی نظم . نامرتبی . اغتشاش . آشوب .
-
حسن نظمی
لغتنامه دهخدا
حسن نظمی . [ ح َ س َ ن ِ ن َ ] (اِخ ) ابن علی مولوی رومی شیخ زاویه ٔ مولویان قاهره و متخلص به نظمی بود و در استانبول 1125 هَ . ق . درگذشت . دیوان شعر ترکی دارد. (هدیة العارفین ج 1 ص 297).
-
بی نظمی
دیکشنری فارسی به عربی
ثرثرة , فوضوية , فوضي , مخالفة
-
بی نظمی
واژهنامه آزاد
(پیشنهاد کاربران) بیرایگی.
-
order-disorder transition
گذارنظم ـ بینظمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] تغییر چیدمان اتمهای یکی از عناصر در ساختار شبکهای آلیاژ از وضعیت منظم به وضعیت کاتورهای یا برعکس
-
Schottky disorder, Schottky imperfection
بینظمی شاتکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نقص ساختاری بلورهای یونی که تهیجای یونهای مثبت و منفی آن را پدید میآورد