کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نظماً پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نظماً
لغتنامه دهخدا
نظماً. [ ن َ مَن ْ ] (ع ق ) به نظم . به شعر. مقابل نثراً.
-
جستوجو در متن
-
حدیدی
لغتنامه دهخدا
حدیدی . [ ح َ ] (اِخ ) او راست : تاریخ آل عثمان نظماً تا سلطان سلیمان . سعدالدین در «تاج التواریخ » از آن نقل کند. (کشف الظنون ).
-
بائورلرمیان
لغتنامه دهخدا
بائورلرمیان . [ ل ُ ] (اِخ ) پیر. از شعرای فرانسه است که بسال 1770 م . در تولوز متولد شد و در 1854 م . در پاریس درگذشت . وی از اعضای آکادمی فرانسه بود. برخی از آثار شعرای قدیم را از جمله اسیان نظماً ترجمه کرده و چندین تآتر منظوم ساخته است .
-
پاره پاره زاده
لغتنامه دهخدا
پاره پاره زاده . [ رَ رَ دَ / دِ ] (اِخ ) مولی احمد... وفات او بسال 928 هَ . ق . بود. او راست تاریخ آل عثمان نظماً در بحر شاهنامه .
-
ملقح
لغتنامه دهخدا
ملقح . [ م ُ ل َق ْ ق ِ ] (ع ص ) باروَرکننده : چه امروز خاطر من کهتر را بر خواطر جمله ٔ اصحاب قلم ، نظماً و نثراً، حق است خاصه برخاطر مشرف مجلس مهذب الدینی ، که ابدالدهر ملقح خاطر منقح عبارت باد. (منشآت خاقانی چ محمد روشن ص 145).
-
پوپ
لغتنامه دهخدا
پوپ . [ پُپ ْ ] (اِخ ) یکی از مشاهیر شعرای انگلیس . مولد وی لندن بسال 1688 و وفات 1744م . او در سن دوازده سالگی بشعر گفتن آغاز و شهرت عظیمی بدست کرد و از آثار قلمی خود کسب ثروت و سرمایه ٔ بزرگ گرد آورد و منظومه های غرّای بسیار سرود، هزلیاتی چند نیز د...
-
قاضی اسیری
لغتنامه دهخدا
قاضی اسیری . [ اَ ] (اِخ ) خلف قاضی مسعود است . از سادات دیار قزوین ، سی سال قاضی ری بوده و در فن فصاحت و بلاغت نظماً و نثراًمشهور و دستور الانشاء از تألیفات اوست . او راست :قاصد مرا برفتن کویش بهانه ساخت آخر به این بهانه در آن کوی خانه ساخت .و نیز:...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عماد الدین افقهسی . ملقب به شهاب الدین . فقیه شافعی . وفات وی به سال 808 هَ . ق . بوده است . او راست : البحر الاجاج . التوضیح . ارجوزة فی النجاسات المعفوة عنها و شرحها. رسالة فی الاوانی و الظروف و احکامها و ما فیها من المظ...
-
حجله
لغتنامه دهخدا
حجله . [ ح ِ ل َ / ل ِ ] (ع اِ) این کلمه در عربی بفتح حاء و فتح جیم آمده لکن در تداول فارسی نظماً و نثراً بکسر حاء و سکون جیم است . گردک . عمارتی مدور مانند گنبد. || خانه ٔ آراسته بتخت و جامه و پرده برای عروس . اطاق و حجره ای آراسته وزینت شده جهت عرو...
-
رابعه ٔ قزداری
لغتنامه دهخدا
رابعه ٔ قزداری . [ ب ِ ع َ ی ِ ق َ ] (اِخ ) از نسوان و ملکزادگان است پدرش کعب نام در اصل از اعراب بوده در بلخ و قزدارو بست در حوالی قندهار و سیستان و حوالی بلخ کامرانیها نموده . کعب پسری حارث نام داشته و دختری رابعه نام که او را زین العرب نیز میگفتند...
-
زاینده رود
لغتنامه دهخدا
زاینده رود. [ ی َ دَ / دِ ] (اِخ ) معروف است و نام رود مشهور اصفهان است . (آنندراج ). نام رودخانه ٔ اصفهان است و زنده رود هم همان است . (فرهنگ نظام ). در مرآت البلدان آمده : زاینده رود که آنرا زنده رود نیز گویند، از رودهای نامی دنیا است و اکابر علمای...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم الضبّی مکنی به ابوالعباس و ملقب به کافی الأوحد وزیر. او پس از وفات صاحب ابوالقاسم بن عباد وزارت فخرالدوله ابی الحسن علی بن رکن الدولةبن بویه داشت و بصفر سال 399 هَ . ق . ببروجرد از اعمال بدربن حسنویه درگذشت . ثعال...
-
یا
لغتنامه دهخدا
یا. (ع حرف ندا) حرف ندا برای دور است حقیقة یا حکماً و برای ندای نزدیک باشد و گفته اند مشترک است میان دور و نزدیک و گفته اند برای بین دور و نزدیک و متوسط است . و یا از همه ٔ حروف ندا بیشتر استعمال شود و به همین سبب هنگام حذف بجز خود یا چیز دیگری مقدر ...
-
طاهرزاده
لغتنامه دهخدا
طاهرزاده . [ هَِ دَ ] (اِخ ) میرزاعلی اکبر صابر (تولد 1278 وفات 1321 هَ . ق .). وی یکی از شعرای توانا و بزرگ شروان است ، و در قرن سیزدهم هجری در شهر شماخه تولدیافته ، در هشت سالگی او را به یکی از مکاتب قدیمی سپردند. طرز تدریس این نوع دبستانها خواندن ...