کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نظربسته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نظربسته
لغتنامه دهخدا
نظربسته . [ن َ ظَ ب َ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) نابینا : شد آورد شاه نظربسته رامهی از دم اژدها رسته را.نظامی .
-
جستوجو در متن
-
جگرخسته
لغتنامه دهخدا
جگرخسته . [ ج ِ گ َ خ َ ت َ / ت ِ ] (ص مرکب ) مجروح جگر. صاحب جگر سوزناک و دردناک : نخستین جگر خسته ٔ اومنم که پردرد از اویست جان و تنم . فردوسی .همه شهر ایران کمربسته اندز خون سیاوش جگرخسته اند. فردوسی .گشاد آن نگارجگرخسته رازنهاده بدو گوش گردن فراز...