کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نظامنامه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نظامنامه
معنی
(نِ. مِ) [ ع - فا. ] (اِمر.) آیین نامه .
فرهنگ فارسی معین
مترادف و متضاد
آییننامه، اساسنامه
دیکشنری
code, statute, statute book, bylaw
-
جستوجوی دقیق
-
نظامنامه
واژگان مترادف و متضاد
آییننامه، اساسنامه
-
نظامنامه
فرهنگ فارسی معین
(نِ. مِ) [ ع - فا. ] (اِمر.) آیین نامه .
-
نظامنامه
دیکشنری فارسی به عربی
دليل , قانون محلي
-
واژههای مشابه
-
مقدمه وراهنمای نظامنامه یا مقررات
دیکشنری فارسی به عربی
ديباجة
-
واژههای همآوا
-
نظام نامه
لغتنامه دهخدا
نظام نامه . [ ن ِ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) آئین نامه ای که انتظامات داخلی هر دستگاهی را مشخص کند.
-
نظام نامه
فرهنگ واژههای سره
سامان نامه
-
نظام نامه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] nezāmnāme آییننامه.
-
جستوجو در متن
-
آییننامه
واژگان مترادف و متضاد
اساسنامه، مقررات، نظامنامه
-
آیین نامه
لغتنامه دهخدا
آیین نامه . [ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) نظامنامه . (فرهنگستان ).
-
statute book
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کتاب مقدس، کتاب نظامنامه، کتاب قانون، قوانین موضوعه
-
قانون محلي
دیکشنری عربی به فارسی
ايين نامه , نظامنامه , قانون ويژه , قانون فرعي وضمني
-
رگلمان
لغتنامه دهخدا
رگلمان . [ رِ ل ِ ] (فرانسوی ، اِ) نظم . ترتیب . || دستور. امر. || آیین نامه . نظامنامه .