کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نطفه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
وابسته بدوران رشد تخم یا نطفه
دیکشنری فارسی به عربی
حمل
-
واژههای همآوا
-
نتفه
فرهنگ فارسی معین
(نُ فَ یا فِ) [ ع . نتفة ] (اِ.) 1 - بخشش ، عطا. 2 - اندکی ، مختصری .
-
نتفه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: نتفَة، جمع: نُتَف] [قدیمی] notfe آنچه با دست و انگشت از گیاه و جز آن برچینند و برکنند؛ دستچین؛ برگزیده.
-
جستوجو در متن
-
spermatogenetic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسپرماتوژنیک، منی ساز، موجد نطفه، نطفه اور
-
نطف
لغتنامه دهخدا
نطف . [ ن ُ طَ ] (ع اِ) نَطَف . مروارید شفاف یا مرواریدهای ریزه یا قرطه و واحد آن نُطَفَة است . (از متن اللغة). ج ِ نطفة. رجوع به نُطَفَة شود. || ج ِ نطفة. رجوع به نُطفَة شود. || ج ِ نطفة. رجوع به نَطَفَة شود. || ج ِ نطافة. و رجوع به نُطافَة شود.
-
تُمْنُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
نطفه می ریزید
-
اسپرم
واژگان مترادف و متضاد
اسپرماتوزوئید، منی، نطفه
-
اسپرماتوزوئید
واژگان مترادف و متضاد
اسپرم، منی، نطفه
-
مني
دیکشنری عربی به فارسی
نطفه , مني , دانه , تخم
-
germ plasm
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پلاسمیدروژن، قسمت قابل تواری نطفه
-
نطاف
لغتنامه دهخدا
نطاف . [ ن ِ ] (ع اِ) ج ِ نطفة. رجوع به نطفة شود. || خوی . (مهذب الاسماء). عرق . (از متن اللغة).
-
اسپرماتوزوئید
فرهنگ فارسی معین
(اِ پِ تُ زُ) [ فر. ] ( اِ.)= اسپرم : نطفه ، یاخته ای که در تخم یا نطفة برخی از موجودات نر وجود دارد.
-
مهوة
لغتنامه دهخدا
مهوة. [ م َهَْ وَ ] (ع ص ) تنک و رقیق : نطفة مهوة؛ نطفه ٔ رقیق . (منتهی الارب ).
-
سل
واژگان مترادف و متضاد
۱. تب لازم ۲. نطفه