کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نضیحة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نضیحة
لغتنامه دهخدا
نضیحة. [ ن َ ح َ ] (ع اِ) داروئی که در دهن می نهند. (ناظم الاطباء). || (ص ) قوس نضیحة؛ کمان تیر دورانداز. (ناظم الاطباء). رجوع به نُضَحیَّه شود.
-
واژههای همآوا
-
نزیهة
لغتنامه دهخدا
نزیهة. [ ن َ هََ ] (ع ص ) تأنیث نَزیه . (منتهی الارب ). رجوع به نَزیه شود. || ارض نزیهة؛ ارض نَزهة. (از اقرب الموارد). رجوع به نَزهة شود.
-
جستوجو در متن
-
دورانداز
لغتنامه دهخدا
دورانداز. [ اَ ] (نف مرکب ) که دور اندازد. آنکه یا آنچه چیزی را به مسافت دور بیندازد چنانکه کمان تیر را. (از یادداشت مؤلف ): نضیحة. (منتهی الارب ). مطحر. طحور؛ کمان دورانداز. (منتهی الارب ) : تا نبیند دل دهنده راز راتا نبیند تیر دورانداز را. مولوی ....
-
نضوح
لغتنامه دهخدا
نضوح . [ ن َ ] (ع اِ) نوعی از خوشبوی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بوی خوش . (مهذب الاسماء). نوعی طیب که بوی خوش آن پراکند. (از اقرب الموارد) (از المنجد) (از متن اللغة). || داروی دهن . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). «وجور» در هر جای دهان که...