کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نضج یافته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نضج یافته
لغتنامه دهخدا
نضج یافته . [ ن ُ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) پخته شده . رسیده شده . (ناظم الاطباء).
-
واژههای مشابه
-
نضج گرفتن
لغتنامه دهخدا
نضج گرفتن . [ ن ُ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) نضج یافتن . پخته شدن . رسیده شدن . (ناظم الاطباء). || آماده شدن ماده برای دفع. نضج یافتن . (ناظم الاطباء). || قوام و رونق گرفتن .
-
نضج یافتن
لغتنامه دهخدا
نضج یافتن . [ ن ُ ت َ ] (مص مرکب ) نضج گرفتن . رجوع به نضج گرفتن شود.
-
جستوجو در متن
-
شنط
لغتنامه دهخدا
شنط. [ ش ُ ن ُ ] (ع اِ) گوشتهای پخته ٔ نضج یافته . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
برکمال
لغتنامه دهخدا
برکمال . [ ب َ ک َ ] (ص مرکب ) کامل و بطور تکمیل . (ناظم الاطباء) : با حذاقت برکمال ، دهائی تمام داشت . (سندبادنامه ص 99). انجیر تمام رسیده است و نضج برکمال یافته . (سندبادنامه ص 163). حسن ظن خلایق در حقم برکمالست و من در عین نقصان . (گلستان سعدی ).د...
-
خارصینی
لغتنامه دهخدا
خارصینی . (اِ مرکب ) جوهر غریبی شبیه بمعدوم است و آن یکی از اجساد صناعت کیمیاست و از آن در صناعت بعطارد کفایت کنند. (مفاتیح خوارزمی ). اجساد هفت است و یکی از آن ها خارصینی است و خارصینی زر است لیکن نضج تمام نیافته . (از شاهد صادق )، شَبَه . روح توتیا...
-
نیم رس
لغتنامه دهخدا
نیم رس . [ رَ ] (ن مف مرکب ) شراب و ثمر و سبزه که خوب نرسیده باشد. (آنندراج ).نیم پخته . نیم خام . که نه کاملاً رسیده است و نه نارس است بلکه میان آن دو است . (یادداشت مؤلف ). از خامی وکالی درآمده اما هنوز قوام و نضج نگرفته و پخته ناشده . که تازه رسی...
-
شارجه
لغتنامه دهخدا
شارجه . [ ج َ ] (اِخ ) شارقه . بندری است در یکی از شیخ نشین های خلیج فارس ، به عمان نزدیک دو میل از شرق و غرب امتداد دارد. بیشترین عرض آن در سمت مغرب و کوتاه ترینش در سمت مشرق است . سبب بنای آن به این شکل آن است که اکثر مردم شهر از دریانوردان و صاحبا...
-
صابون
لغتنامه دهخدا
صابون . (معرب ، اِ) سابون است . گرم و خشک ، مفرح جسد، منضج ، ملین ، مدرّ و جالی است . (منتهی الارب ). از مخترعات هرمس است ، و طریق ساختن او آن است که از قلی یک جزو و از آهک نصف او، نرم سائیده در ظرفی یا حوضی کرده با پنج مثل آن آب و تا دو ساعت بر هم ز...
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن علی بن اسحاق بن ابی سهل بن نوبخت مکنی به ابوسهل (237-311 هَ . ق .). نجاشی در رجال او را یاد کرده گوید: شیخ المتکلمین و جاری مجرای وزراء بود.تألیفات بسیار دارد و فهرست آنرا آورده . شیخ طوسی در فهرست گوید: شیخ متکلمان بغداد...
-
کاظم رشتی
لغتنامه دهخدا
کاظم رشتی . [ ظِ م ِ رَ ] (اِخ ) (سید...) ابن قاسم حسینی گیلانی رشتی حائری از علمای اواسط قرن سیزدهم هجرت و از اکابر تلامذه ٔ شیخ احمد احسائی و بعد از وفات استاد مذکور خود نایب مناب او و در تمامی امور دینیه و مرجع و پیشوای سلسله ٔ شیخیه بوده و تألیف...
-
زنگار
لغتنامه دهخدا
زنگار. [ زَ ] (اِ) مزیدعلیه زنگ ، و سبزه و سبزی از تشبیهات اوست و با لفظ ریختن و افتادن بر چیزی کنایه از پیدا شدن زنگ و با لفظ زدن و کشیدن و گرفتن و برداشتن کنایه از پیدا کردن و با لفظ رفتن و افتادن از چیزی کنایه از دور شدن وبا لفظ بردن و ربودن و شست...
-
دانمارک
لغتنامه دهخدا
دانمارک . (اِخ ) نام کشوری بشمال اروپا. و آن کشوری است پادشاهی و شامل قسمتی از شبه جزیره ٔ ژوتلند (ژیللند) است و تعدادی از جزایر که دریای شمال را از بحر بالتیک مجزا میسازد. سوای جزیره ٔ برن هلم کشور مذکور بین 54 درجه و 33 دقیقه و 57 درجه و 45 دقیقه ع...