کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نضاضت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نضاضت
/no(a)zāzat/
معنی
۱. باقیماندۀ آب و جز آن.
۲. آخرین فرزند شخص.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
نضاضت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: نضاضة] [قدیمی] no(a)zāzat ۱. باقیماندۀ آب و جز آن.۲. آخرین فرزند شخص.
-
واژههای همآوا
-
نضاضة
لغتنامه دهخدا
نضاضة. [ ن َض ْضا ض َ ] (ع ص ) حیة نضاضة؛ مار بسیار مضطرب که در یک جای قرار نگیرد و هرکه را بگزد درحال هلاک گردد. (ناظم الاطباء). تأنیث نَضّاض است . رجوع به نضاض شود.
-
نضاضة
لغتنامه دهخدا
نضاضة. [ ن ُ ض َ ] (ع اِ) بقیه ٔ آب و جز آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). باقی مانده از آب و جز آن . (ناظم الاطباء). || اندک از چیزی . (از متن اللغة). شی یسیر. (اقرب الموارد). || پسین فرزند مرد . (منتهی الارب ) (آنندراج ). فرزند بازپ...
-
نزازة
لغتنامه دهخدا
نزازة. [ ن َ زَ ] (ع اِ) رفتار. سلوک . (ناظم الاطباء)