کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نصیریة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نصیریة
لغتنامه دهخدا
نصیریة. [ ن َ ری ْ ی َ ] (اِخ ) فرقه ای از غلاة شیعه . (از اقرب الموارد). طایفه ای از غلاة شیعه که منسوبند به ابن نصیر وکیل امام یازدهم ، به نام علویون نیز معروفند، جمعیت ایشان در حدود 250000 نفر است . (از اعلام المنجد). رجوع به نُصَیَّریة شود.
-
نصیریة
لغتنامه دهخدا
نصیریة. [ ن ُ ص َی ْ ی َ ] (اِخ ) نام فرقه ای از غلاة شیعه که پیروان نصیر نمری اند و گویند خدا در وجود علی حلول کرده است . (از اقرب الموارد). قالوا: ان اﷲ حل فی علی رضی اﷲ عنه . (تعریفات ). فرقه ای از غلاة شیعه و معتقدند که حق تعالی در ذات امیرالمؤم...
-
واژههای مشابه
-
جبل نصیریة
لغتنامه دهخدا
جبل نصیریة. [ ج َ ب َ ل ِ ن َ ری ی َ ] (اِخ ) کوهی است در شمال سوریه که از جبل اقرع واقع در حدود ولایت بیروت شروع میشود و بطرف جنوب ممتد. (از قاموس الاعلام ترکی ).
-
جستوجو در متن
-
اسحاقیه
لغتنامه دهخدا
اسحاقیه . [ اِ قی ی َ ] (اِخ ) صنفی از فرقه ٔ کیسانیه منسوب به اسحاق بن عمر. (مفاتیح العلوم ). اصحاب اسحاق بن عمر، سومین فرقه از کیسانیه از فرق پنجگانه ٔ شیعه . (بیان الادیان ص 35). الاسحاقیة، مثل النصیریة قالوا حل اﷲ فی علی رضی اﷲ عنه . (تعریفات جرج...
-
نصیری
لغتنامه دهخدا
نصیری . [ ن ُ ص َی ْ / ن ُ ص َی ْی ] (ص نسبی ) منسوب به نصیر که یکی از فدائیان حضرت علی کرم اﷲ وجهه بود که آن حضرت را خدا می گفت و آن حضرت او را به قتل می رسانیدند باز او زنده می شد، قصه ٔ حیات و ممات او مشهور است .(غیاث اللغات ) (از آنندراج ). اهل ح...
-
قدمونی
لغتنامه دهخدا
قدمونی . [ ] (اِخ )(شرقی یا قدیمی ) قومی که در زمان ابراهیم خلیل در کنعان بودند. (سفر پیدایش 15:19). و اگر چنانچه معنی کلمه را قدیم فرض کنیم محتمل است که اشاره به اهالی قدیمه باشد و بسا میشود که اسم قدموس باشد که مقاطعه ای است در کوهستان نصیریه که از...
-
نصیر
لغتنامه دهخدا
نصیر. [ ن ُ ص َ ] (اِخ )یکی از فدائیان حضرت شاه مردان بوده . (از آنندراج ).نام شخصی که معتقد به خدائی و الوهیت حضرت امیرالمؤمنین و یعسوب الدین علی بن ابی طالب علیه السلام شده بودو گروه نصیری منسوب به وی می باشد. (ناظم الاطباء).ز غمزه ٔ لب آن فتنه ٔ ...
-
زین الدین
لغتنامه دهخدا
زین الدین . [ زَ نُدْ دی ] (اِخ ) عمربن سهلان ساوی . مؤلف کتاب بصائر نصیریه است که بنام نصیرالدین ابوالقاسم محمودبن ابی توبه ٔ مروزی وزیر سلطان سنجر تألیف کرد. در نیشابور اقامت داشت و کتاب شفای ابوعلی رابرای مردم می نوشت و از راه کتابت گذران می کرد...
-
باغ نو
لغتنامه دهخدا
باغ نو. [ غ ِ ن َ ] (اِخ ) نام قبرستانی به شیراز. (یادداشت مؤلف ). این محل یکی از محلات قدیم شیراز بوده و از عهد کریمخان زندببعد جزو محله ٔ بالاکفت شیراز شده است . (فارسنامه ٔ ناصری ج 2 ص 46). بسیاری از معاریف شیراز منسوب باین محله بوده اند و یا قبر...
-
حسین اردبیلی
لغتنامه دهخدا
حسین اردبیلی . [ ح ُ س َ ن ِ اَ دِ ] (اِخ ) ابن عبدالحق معروف به آلهی . در اردبیل متولد و در همانجا در 950 هَ . ق . 1543/ م . در سن هفتاد سالگی درگذشت . او راست : تفسیر سوره ٔ روم و شرح تجرید و حاشیه بر چغمینی و تألیفات دیگر. (ذریعه )(روضات ص 185) (...
-
علی اللهی
لغتنامه دهخدا
علی اللهی . [ ع َ یُل لا / ع َ اَ ل ْ لا ] (اِخ )آنکه خدائی علی بن ابی طالب (ع ) گوید. آنکه علی را خدا گوید. قائل بالوهیت علی بن ابی طالب علیه السلام . نام یکی از فرق غلاة شیعه است و آنان را در نقاط مختلف بنامهای دیگر چون نصیریه ، اهل حق و غیره نیز خ...
-
طرابلس شام
لغتنامه دهخدا
طرابلس شام . [ طَ ب ُ ل ُ س ِ ](اِخ ) مؤلف قاموس الاعلام گوید: نام قضائی است در ولایت بیروت و عبارت است از قسم جنوب غربی سنجاق ، از طرف شمال و شرق با قضای عکامحدود میباشد، و 91 قریه دارد و مشتمل است بر 5 ناحیه و اراضی عشیره ٔ عرب الجحیش و عده ٔ نفوس...
-
لاذقیه
لغتنامه دهخدا
لاذقیه . [ ذِ قی ی َ ] (اِخ ) شهری است از شام بر کران دریای روم و اندروی مسلمانانند. شهری است با نعمت بسیار و کشت و برز بسیار و خواسته های بسیار. (حدود العالم ). لااُدیسه . (دمشقی ). نام چند شهر مسمی به لااُدیسه و بالاخص نام لاتاکیه . و این در جنوب آ...