کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نصول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نصول
/nosul/
معنی
= نصل
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
نصول
لغتنامه دهخدا
نصول . [ ن ُ ] (ع مص ) ماندن پیکان در محل فرورفتگی و بیرون نیامدن . (از ناظم الاطباء). محکم شدن پیکان در جای چنانکه بیرون نیاید. (تاج المصادر بیهقی ). || بیرون آمدن نصل . (از المنجد). رجوع به نَصل شود. || بیرون آمدن نیزه و جز آن از محل خود. (از ناظم ...
-
نصول
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ نصل] [قدیمی] nosul = نصل
-
واژههای همآوا
-
نثول
لغتنامه دهخدا
نثول . [ ن َ ] (ع ص ) امرأة نثول ؛ زن که اکثر گوشت پاره پاره در دیگ اندازد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). زنی که گوشت را پاره پاره کرده در دیگ اندازد. (ناظم الاطباء).
-
نسول
لغتنامه دهخدا
نسول . [ ن َ ] (ع ص ) نَسّال . به شتاب رو. تندرو. (از المنجد). مسرع .
-
نسول
لغتنامه دهخدا
نسول . [ ن ُ ](ع مص ) افتادن پشم از حیوان و افتادن پر از پرندگان و جامه از تن انسان . (از منتهی الارب ). ریختن و افتادن پر و پشم از طیور و حیوانات . (از المنجد) (از اقرب الموارد). || ریختن . (از منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
نصل
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . ] (اِ.) پیکان ، نیزه . ج . نِصال ، نصول و انصل .
-
نصل
لغتنامه دهخدا
نصل . [ ن َ ] (ع اِ) آهن تیر و سنان و شمشیر و کارد مادام که مِقْبَض و دسته ای نداشته باشد . (از اقرب الموارد). آهن [ تیغه یا پیکان ] بدون قبضه ٔ نیزه و تیر و کارد و شمشیر. (از معجم متن اللغة) (از المنجد). پیکان . (دهار). ج ، انصل ، نصال ، نصول . رجوع...