کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نصرت گستر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
نصرت آباد
لغتنامه دهخدا
نصرت آباد. [ ن ُ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گرگانرودبخش مرکزی شهرستان طوالش ، در 35 هزارگزی شمال هشت پربر سر راه انزلی به آستارا، در جلگه ٔ معتدل هوای مرطوبی واقع است و 904 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه ، محصولش غلات و برنج و لبنیات و عسل و سیب و گ...
-
نصرت آباد
لغتنامه دهخدا
نصرت آباد. [ ن ُ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان محمدآباد بخش مرکزی شهرستان سیرجان در 12 هزارگزی شمال غربی سعیدآباد، در جلگه ٔ سردسیر واقع است و80 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
-
نصرت آباد
لغتنامه دهخدا
نصرت آباد. [ ن ُ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش حومه ٔ شهرستان دره گز با 86 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
نصرت آباد
لغتنامه دهخدا
نصرت آباد. [ ن ُ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ناتل رستاق بخش نور شهرستان آمل ، در 9 هزارگزی جنوب شرقی سولده ، در دشت معتدل هوای مرطوبی واقع است و 130 تن سکنه دارد. آبش از لاویج رود، محصولش برنج و غلات ، شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیائی ایرا...
-
نصرت آباد
لغتنامه دهخدا
نصرت آباد. [ ن ُ رَ ] (اِخ ) مرکز بخش نصرت آباد شهرستان زاهدان است . در 100 هزارگزی شمال غربی زاهدان بر کنار راه بم به زاهدان ، در جلگه ٔ گرمسیری واقع است و 800 تن سکنه دارد. آبش از قنات ، محصولش غلات و لبنیات ، شغل اهالی زراعت و گله داری است . (از ف...
-
نصرت آباد
لغتنامه دهخدا
نصرت آباد. [ ن ُ رَ ] (اِخ ) یکی از بخشهای سه گانه ٔ شهرستان زاهدان است ، در شمال غربی زاهدان در منطقه ٔ نیمه کوهستانی بین ارتفاعات ملک سیاه کوه و کهورک واقع و محدوداست از طرف شمال به دشت لوت و شهرستان زابل ، از مشرق به مرز افغانستان ، از جنوب به بخش...
-
نصرت آباد
لغتنامه دهخدا
نصرت آباد. [ ن ُ رَ ] (اِخ )دهی است از دهستان حومه ٔ شرقی شهرستان رفسنجان با 79 تن سکنه . رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 شود.
-
نصرت آباد
لغتنامه دهخدا
نصرت آباد. [ ن ُ رَ ](اِخ ) دهی است از دهستان کلیائی بخش سنقر کلیائی شهرستان کرمانشاهان ، در 27 هزارگزی شمال غربی سنقر، برکنار رودخانه ٔ گاوآباد، در دامنه ٔ سردسیری واقع است و 160 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه ٔ گاورود و چشمه ، محصولش غلات و حبوبات و ...
-
نصرت آباد
لغتنامه دهخدا
نصرت آباد. [ن ُ رَ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان کلباد بخش بهشهر شهرستان ساری . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).
-
نصرت آباد
لغتنامه دهخدا
نصرت آباد.[ ن ُ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کاکاوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد. در 30 هزارگزی شمال غربی نورآباد و 6 هزارگزی راه خرم آباد به کرمانشاه ، در منطقه ٔ تپه ماهور سردسیری واقع است و 120 تن سکنه دارد. آبش از چشمه ها، محصولش غلات و لبنیات و ...
-
نصرت آیت
لغتنامه دهخدا
نصرت آیت . [ ن ُ رَ ی َ ] (ص مرکب ) مظفر. ظفرآیت . پیروزی نشان . پیروزمند. نصرت اثر. منصور : ذکر نهضت رایت نصرت آیت . (حبیب السیر ج 2 ص 352).
-
نصرت اثر
لغتنامه دهخدا
نصرت اثر. [ ن ُ رَ اَ ث َ ] (ص مرکب ) مظفر. منصور. پیروز. (ناظم الاطباء). نصرت آیت .ظفرقرین : در فصل پائیز دامن کوه الوند به عسکر نصرت اثر پوشیده گردید. (حبیب السیر ج 3 ص 352).
-
نصرت انتساب
لغتنامه دهخدا
نصرت انتساب . [ ن ُ رَ اِ ت ِ ] (ص مرکب ) منسوب به فتح و نصرت . مظفر. پیروز. پیروزمند : پای مبارک در رکاب نصرت انتساب آورده . (حبیب السیر ص 125).
-
نصرت جو
لغتنامه دهخدا
نصرت جو. [ ن ُ رَ ] (نف مرکب ) کسی که تلاش می کند فتح و فیروزی را. جنگجو. (ناظم الاطباء).
-
نصرت دهنده
لغتنامه دهخدا
نصرت دهنده . [ ن ُ رَ دِ هََ دَ / دِ ] (نف مرکب ) یاری کننده . توفیق دهنده . ناصر : و هم تو خداوند قوت نصرت دهنده ای . (مجالس سعدی ).