کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نشوص پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نشوص
لغتنامه دهخدا
نشوص . [ ن َ ] (ع ص ) نیزه ٔ ایستاده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). نیزه ٔ راست ایستاده . (ناظم الاطباء). رمح منتصب . (اقرب الموارد) (المنجد). نشیص . (معجم متن اللغة). || ماده شتر بزرگ کوهان . ناقة عظیمةالسنام . (اقرب الموارد) (المنجد) (از معجم متن الل...
-
نشوص
لغتنامه دهخدا
نشوص . [ ن ُ ] (ع مص ) بلند گردیدن ابر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). ارتفاع . (تاج المصادر بیهقی ) برآمدن ابر. (از اقرب الموارد) (از المنجد). برآمدن ابر و بالا رفتن هرچیزی . (ازمعجم متن اللغة). || ناسازواری کردن زن شوی را و در غضب آور...
-
جستوجو در متن
-
نشص
لغتنامه دهخدا
نشص . [ ن َ ] (ع مص ) ناسازواری نمودن زن شوی را و در غضب آوردن . (منتهی الارب ) . رجوع به نُشوص شود.
-
نشیص
لغتنامه دهخدا
نشیص . [ ن َ ] (ع ص ، اِ) نیزه ٔ راست ایستاده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).رُمح منتصب . (متن اللغة). نشوص . (از اقرب الموارد) (المنجد). رجوع به نشوص شود. || آرد که در آن خمیر اندازند و نان پزند پیش از نیکو شدن خمیر. (منتهی الارب ) . خمیری که نیک ب...
-
ارتفاع
لغتنامه دهخدا
ارتفاع . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) خاستن . برخاستن . بلند شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (غیاث اللغات ). نشوص . (تاج المصادر). بلند گردیدن . رَفع. بالا آمدن . برآمدن . از جای برآمدن . (تاج المصادر بیهقی ) (غیاث ). بلندی گرفتن : با آتشت موازنه وز خاکت ارتفاع با ...