کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نشنیده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نشنیده
لغتنامه دهخدا
نشنیده . [ ن َ ش ِ دَ / دَ / ن َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) شنیده ناشده . || آن که نمیشنود. || گوش نداده . گوشزد نشده . (ناظم الاطباء).
-
نشنیده
لهجه و گویش تهرانی
نادانسته:بحق چیزای نشنیده.
-
واژههای مشابه
-
نشنیده گرفتن
لغتنامه دهخدا
نشنیده گرفتن . [ ن َ ش ِ دَ / دِ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) تظاهر به ناشنیدن کردن . بدان توجه و عنایت نکردن . نپذیرفتن . قبول نکردن .
-
ندیده و نشنیده
لهجه و گویش تهرانی
نادانسته
-
ندیده و نشنیده
فرهنگ گنجواژه
بدون اطلاع.
-
جستوجو در متن
-
لَّمْ يَسْمَعْهَا
فرهنگ واژگان قرآن
آن را نشنيده و نمي شنود
-
unheard
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی سابقه، ناشنیده، نشنیده، توجه نشده، بگوش نخورده، غیر معروف، غیر مسموع
-
الا
فرهنگ فارسی عمید
(حرف، شبه جمله) [عربی] 'alā برای خطاب و تنبیه به کار میرود؛ ای؛ هی؛ هان؛ بدان و آگاه باش: ◻︎ الا ای هنرمند پاکیزهخوی / هنرمند نشنیدهام عیبجوی (سعدی۱: ۳۷).
-
واگوی
فرهنگ فارسی معین
(اِمص .) 1 - بازگفت سخن نشنیده . 2 - بازتاب صوت در داخل گنبد، حمام یا در کوه . 3 - تکرار بیت یا مصراعی که توسط دسته ای خوانده می شود، توسط دستة دیگر.
-
کدوبن
لغتنامه دهخدا
کدوبن . [ ک َ ب ُ ] (اِ مرکب ) بیخ و ریشه و بته ٔ کدو. (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ). یقطین . (یادداشت مؤلف ) : نشنیده ای که زیر چناری کدوبنی بررست و بردوید بر او بر بروز بیست .ناصرخسرو.
-
صفیری
لغتنامه دهخدا
صفیری . [ ص َ ] (اِخ ) ابن مولانا دیلمی یکی از شعرای ایران و از اهالی قزوین است . از اوست :ز پیام من جوابی نشنیده قاصد امادهدم به این تسلی که ندیده ام هنوزش .(قاموس الاعلام ترکی ).
-
مهرارت
لغتنامه دهخدا
مهرارت . [ م ِ اِ ] (اِخ ) نام یکی از گردشگاهها و ملحقات اصفهان : گنبد مهرارت که چنان جنان گوش جنان نشنیده و محاسن و نعوت آن در دهان جهان نگنجیده . (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 26).
-
منطبق
لغتنامه دهخدا
منطبق . [ ] (اِخ ) بتی از مس مخصوص سلف و عک و اشعریین که از میان آن کلامی شنیده میشد که مانند آن را کسی نشنیده بود پس چون آن را شکستند شمشیری از درونش درآمد که حضرت رسول اکرم آن را برگزیدو نامش را مخذم (برنده ) نهاد. (از معجم البلدان ).