کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نشناش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نشناش
لغتنامه دهخدا
نشناش . [ ن َ ] (ع ص ) رجل نشناش ؛ مرد سبک دست در کار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مرد سبک در کارش یا در حرکاتش . (از المنجد).نشنشی . (اقرب الموارد) (المنجد). نشنش . (المنجد).
-
جستوجو در متن
-
عنیق
لغتنامه دهخدا
عنیق . [ ع ُ ن َ ] (اِخ ) (ذات ...) آبیست در نزدیکی حاجر در یک میلی نشناش در طریق مکه از کوفه . (از معجم البلدان ).
-
نشنشی
لغتنامه دهخدا
نشنشی . [ ن َ ن َشی ی ] (ع ص ) رجل نشنشی الذراع ؛ مرد سبک دست درکار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نشناش . نشنش . (المنجد).
-
ذات العنیق
لغتنامه دهخدا
ذات العنیق . [ تُل ْ ع ُ ن َ ] (اِخ ) آبی است نزدیک حاجر بر طریق حاجیان کوفه به مکه بر یک میلی نُشناش . شاعر گوید : الا تلکما ذات العنیق کأنّهاعجوز نفی عنها اقاربها الدهر.واعرابی راست :رایت و اصحابی بأظلم موهناسناالبرق یجلو مکفهرّاً یمانیاقعدت له م...