کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نشست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نشست
/nešast/
معنی
۱. = نشستن
۲. جلوس.
۳. جلسه.
۴. فرورفتگی زمین در اثر زلزله یا حوادث طبیعی دیگر.
〈 نشستوبرخاست:
۱. نشستن و برخاستن بهصورت متوالی.
۲. [مجاز] آداب مجالست و معاشرت.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. اجلاس، انجمن، جلسه، جلوس، گردهمایی، مجلس، مجمع
۲. فرونشینی
فعل
بن گذشته: نشست کرد
بن حال: نشست کن
دیکشنری
assembly, convention, in _, percolation, sag, session, sitting, teach-in
-
جستوجوی دقیق
-
نشست
لغتنامه دهخدا
نشست . [ ن ِ ش َ ] (مص مرخم ، اِمص ) مصدر مرخم و اسم مصدر است از نشستن . رجوع به نشستن شود. || نشستن . جلوس : بزرگان گزیدند جای نشست بیامد یکی مرد طشتی به دست . فردوسی .ز میدان بیامد به جای نشست ابا پهلوانان خسروپرست . فردوسی .نکوهش مکن عاقلی را که د...
-
نشست
واژگان مترادف و متضاد
۱. اجلاس، انجمن، جلسه، جلوس، گردهمایی، مجلس، مجمع ۲. فرونشینی
-
نشست
فرهنگ فارسی معین
(نِ شَ) (مص م .) 1 - نشستن . 2 - (اِ.) جلسه ، گردهمائی . 3 - کنایه از: اسب .
-
نشست
فرهنگ فارسی عمید
(بن ماضیِ نشستن، اسم مصدر) [پهلوی: nišast] nešast ۱. = نشستن۲. جلوس.۳. جلسه.۴. فرورفتگی زمین در اثر زلزله یا حوادث طبیعی دیگر.〈 نشستوبرخاست:۱. نشستن و برخاستن بهصورت متوالی.۲. [مجاز] آداب مجالست و معاشرت.
-
نشست
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: hâčašt طاری: hâčašt طامه ای: heništ طرقی: hâčašt کشه ای: hâčašt نطنزی: hânešešt
-
نشست
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: hâčašt طاری: hâčašd طامه ای: heništ طرقی: hâčašd کشه ای: hâčašd نطنزی: hânešešt/ hanišišt
-
نشست
دیکشنری فارسی به عربی
اجتماع , جلسة ، اِجْتِماعُ
-
واژههای مشابه
-
session layer
لایۀ نشست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] لایۀ پنجم الگوی اتصال متقابل سامانههای باز که به مدیریت گفتگو مربوط است و کاربری امکانات مخابراتی ارائهشده از سوی لایۀ ترابرد را واپایش میکند
-
session 2
نشست 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] جلسات جداگانهای که به موازات هم در یک فراهمایی علمی تشکیل شود و هر جلسه به بحث در زمینۀ خاصی بپردازد
-
slumping
نشست 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] فرونشستن تدریجی یا ناگهانی آکندها که موجب تغییر شکل لایهها یا آکندهای باستانشناختی میشود
-
نشست 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] ← فرود 3
-
precautionary landing
نشست احتیاطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] فرود بر روی آب یا زمین در شرایطی که بنا به تشخیص خلبان ادامۀ پرواز خطرناک باشد
-
squat 2, squatting
نشست پاشنه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] افزایش آبخور شناور در پاشنه همزمان با کاهش آن در سینه در هنگام حرکت در آبهای کمعمق یا براثر افزایش سرعت و بزرگتر شدن امواج حاصل از برخورد سینۀ کشتی با سطح آب
-
debriefing 1
نشست توضیحی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] جلسۀ پرسش و پاسخ برای دریافت اطلاعات در مورد مأموریت یا کاری که انجام شده است