کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نشر کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نشر کردن
لغتنامه دهخدا
نشر کردن . [ ن َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نشر دادن . انتشار دادن . منتشر کردن .
-
نشر کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اخترق
-
واژههای مشابه
-
database publishing
نشر دادگان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] استفاده از نشر رومیزی یا فنّاوری اینترنت برای تولید گزارشهایی حاوی اطلاعات بهدستآمده از یک دادگان
-
desktop publishing
نشر رومیزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] تولید گزارش یا دفترک یا کتابچۀ راهنما یا هرنوع متن چاپی با استفاده از رایانههای رومیزی و دستگاههای جانبی دفتری
-
syndicated
همنشر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ویژگی محتوای بهاشتراکگذاشتهشده یا توزیعشده در وبگاههای مختلف
-
copyright
حق نشر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] حق انحصاری پدیدآورندۀ اثر برای بهرهبرداری مادی و معنوی از اثر ادبی یا هنری یا صنعتی خود
-
قشلاق نشر
لغتنامه دهخدا
قشلاق نشر. [ ق ِ ن ِش ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان شراء بخش سیمینه رود شهرستان همدان واقع در 48 هزارگزی جنوب خاوری همدان و 5 هزارگزی نشر. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است . سکنه ٔ آن 91 تن است . آب آن از چشمه و محصول آن غلات ، لبنیات و شغ...
-
حشر و نشر
لغتنامه دهخدا
حشر و نشر. [ ح َ رُ ن َ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) حشر روز قیامت : که چون رستی از حشر و نشر و سؤال .سعدی .
-
حَشر و نَشر
فرهنگ گنجواژه
معاشرت.
-
جستوجو در متن
-
infiltrated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نفوذ کرد، نفوذ کردن، تراوش کردن، نشر کردن، گذاشتن، در خطوط دشمن نفوذ کردن
-
edit
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ویرایش کنید، ویراستن، نشر کردن، اماده چاپ کردن، تنظیم کردن، تغییر دادن یا تصحیح کردن
-
infiltrate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نفوذ، نفوذ کردن، تراوش کردن، نشر کردن، گذاشتن، در خطوط دشمن نفوذ کردن
-
edited
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ویرایش شده، ویراستن، نشر کردن، اماده چاپ کردن، تنظیم کردن، تغییر دادن یا تصحیح کردن