کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نشر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نشر
/našr/
معنی
۱. چاپ و انتشار مکتوبات.
۲. (اسم) انتشاراتی: نشرِ اشجع.
۳. پراکنده ساختن خبر.
۴. [قدیمی] زنده کردن؛ زنده کردن مردگان در روز قیامت.
۵. [قدیمی] وزیدن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. پراکندن، سرایت
۲. پخش، توزیع
۳. انتشار، چاپ، طبع
۴. اشاعه، ترویج، شیوع
دیکشنری
edition, issuance, issue, publication
-
جستوجوی دقیق
-
نشر
لغتنامه دهخدا
نشر. [ ن َ ] (اِخ ) (یوم الَ ...) روز قیامت . (از المنجد).
-
نشر
لغتنامه دهخدا
نشر. [ ن َ ] (ع اِ) پراکندگی . گستردگی . انتشار. (ناظم الاطباء) || مجازاً، زندگی . (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء). || بوی خوش . (غیاث اللغات ). (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ریح طیبةیا هر بوئی . (از اقرب الموارد) (المنجد). هر بوئی ، یا بوی...
-
نشر
لغتنامه دهخدا
نشر. [ ن َ ش َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شراء بخش سیمینه رود شهرستان همدان ، در 40 هزارگزی جنوب شرقی همدان ، در منطقه ٔ کوهستانی سردسیری واقع است و 773 تن سکنه دارد آبش از چشمه و قنات ، محصولش حبوبات و لبنیات و محصولات صیفی و انگور، شغل اهالی زراعت ...
-
نشر
لغتنامه دهخدا
نشر. [ ن ُ ش ُ ] (ع اِ) ج ِ نشور. رجوع به نشور شود. || (مص )بیرون آمدن مذی مردم . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از متن اللغة). خروج آب ذوق از انسان هنگام عشقبازی .
-
نشر
لغتنامه دهخدا
نشر. [ن َ ش َ ] (ع ص ، اِ) پراگنده و پراگندگان . واحد و جمعیکسان آمده . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (منتهی الارب ).گروه پراگنده که سرور ندارند. (منتهی الارب ). گروه پراکنده که سرور و رئیسی ندارند تا آنها را جمع کند. (از اقرب الموارد) (از المنجد) (ناظم ...
-
نشر
واژگان مترادف و متضاد
۱. پراکندن، سرایت ۲. پخش، توزیع ۳. انتشار، چاپ، طبع ۴. اشاعه، ترویج، شیوع
-
نشر
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . ] 1 - (اِمص .) پراکندگی ، انتشار. 2 - (مص م .) پخش کردن کتاب و مانند آن . 3 - زنده کردن مردگان در روز قیامت . 4 - وزیدن ، وزش . 5 - مؤسسة انتشاراتی ، انتشارات : نشر معین ، نشر قطره .
-
نشر
دیکشنری عربی به فارسی
پاشيدگي , انتشار , عقاب , شاهين قره قوش , نشريه
-
نشر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] našr ۱. چاپ و انتشار مکتوبات.۲. (اسم) انتشاراتی: نشرِ اشجع.۳. پراکنده ساختن خبر.۴. [قدیمی] زنده کردن؛ زنده کردن مردگان در روز قیامت.۵. [قدیمی] وزیدن.
-
نشر
دیکشنری فارسی به عربی
اشعاع
-
واژههای مشابه
-
database publishing
نشر دادگان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] استفاده از نشر رومیزی یا فنّاوری اینترنت برای تولید گزارشهایی حاوی اطلاعات بهدستآمده از یک دادگان
-
desktop publishing
نشر رومیزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] تولید گزارش یا دفترک یا کتابچۀ راهنما یا هرنوع متن چاپی با استفاده از رایانههای رومیزی و دستگاههای جانبی دفتری
-
syndicated
همنشر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ویژگی محتوای بهاشتراکگذاشتهشده یا توزیعشده در وبگاههای مختلف
-
نشر دادن
لغتنامه دهخدا
نشر دادن . [ ن َ دَ ] (مص مرکب ) منتشر کردن . انتشار دادن . پراکندن . پخش کردن . رجوع به نشر شود.