کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نشأت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نشأت
لغتنامه دهخدا
نشأت . [ ن َ ءَ ] (اِخ ) سلیمان (خواجه ... افندی ) متخلص به نشأت از متأخران شعرای عثمانی است ، زبان فارسی می دانسته و به سال 1222 هَ . ق . درگذشته است . رجوع به قاموس الاعلام ج 6 شود.
-
واژههای مشابه
-
نشأت
فرهنگ فارسی معین
(نَ أَ) [ ع . نشاة ] (اِمص .) نوجوان شدن ، پرورش یافتن .
-
نشات
واژهنامه آزاد
هریک از مرتبه انتقالی اشیائ را نشات گویند. چنانکه گویند نشات برزخ - نشات آخرت - نشات هیولی
-
جستوجو در متن
-
originate in
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نشأت گرفته در
-
منبعث
واژگان مترادف و متضاد
۱. برانگیخته ۲. نشات گرفته، ناشی
-
derived
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نشات گرفته، مشتق، ماخوذ
-
ناشی
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ناشی ء ] (اِفا.) نشأت گیرنده ، پیدا شونده .
-
originated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نشات گرفته، سرچشمه گرفتن، اغاز شدن یا کردن، موجب شدن، سر زدن، سرچشمه گرفتن - ناشی شدن
-
صدور
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع . ] 1 - (مص ل .) واقع شدن امری . 2 - نشأت یافتن . 3 - آشکار شدن . 4 - (مص م .) فرستاده شدن شیئی از جایی به جایی .
-
rooted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نشات گرفتن، ریشه کن کردن، داد زدن، از عددی ریشه گرفتن، ریشه دار کردن، پوزه بخاک مالیدن
-
گارد
لغتنامه دهخدا
گارد. (اِخ ) دریاچه ای است در شمال ایتالیا مابین ایالت برِسیا و وِرُن . مساحت آن 300 هزار گز مربع. مَنسیو از این دریاچه نشأت می یابد. دارای منظره های زیبا و دلکش است .
-
انبوسش
لغتنامه دهخدا
انبوسش . [ اَم ْ س ِ ] (اِمص ) اسم مصدر از انبوسیدن ، انبودن . (فرهنگ اسدی از یادداشت مؤلف ). نشأت . بعث . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به انبوسیدن و انبودن شود.
-
غَيِّ
فرهنگ واژگان قرآن
به خطا رفتن - گمراهي - جهلي است که از اعتقادي باطل ناشي شده باشد - جهالتي که از اعتقادي فاسد نشأت گرفته ونه از بي اعتقادي - سرگشتگي - گمراهي - پيمودن راهي که منجر به دوري از مقصد مي شود ضدّ رشد