کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نشانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نشانی
/nešāni/
معنی
۱. = آدرس
۲. علامتی که میان دو نفر تعیین شده باشد.
۳. علامتی که با آن کسی یا چیزی را بشناسند.
۴. نامونشان.
۵. علامت.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. آدرس، نشان
۲. اثر
۳. یادگار
دیکشنری
address, countersign
-
جستوجوی دقیق
-
address
نشانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] عدد یا نمادی که مکان معینی از حافظه را مشخص کند و با ارجاع به آن بتوان به محتوای آن مکان دست یافت
-
نشانی
لغتنامه دهخدا
نشانی . [ ن ِ ] (اِخ ) از احفاد مولانا جلال الدین مولوی و از شعرای قدیم عثمانی است . رجوع به قاموس الاعلام ج 6 شود.
-
نشانی
لغتنامه دهخدا
نشانی . [ ن ِ ] (اِخ ) جلالی زاده مصطفی چلبی از شاعران عثمانی است و به سال 974 هَ . ق . درگذشته است . رجوع به قاموس الاعلام ج 6 شود.
-
نشانی
لغتنامه دهخدا
نشانی . [ ن ِ ] (اِخ ) علی احمد مُهر کن دهلوی (مولانا...) از پارسی گویان و صوفیان هند است . و به روایت مؤلف روز روشن «در عهد محمد اکبر پادشاه در [ سلک ] منشیان شاهی کار می کرد و به عهد جهانگیری ... بر مناصب علیا عروج نمود، میان او و فیضی فیاضی مطارح...
-
نشانی
لغتنامه دهخدا
نشانی .[ ن ِ ] (اِ) علامتی که تمیز دهد چیزی را از دیگر چیزها. نشانه و علامتی که بدان چیزی یا کسی یا جائی را بازشناسند : اکنون دو راه ... پدید کرده می آید و آن را نشانی هاست که بدان نشانی ها بتوان دانست نیکو و زشت . (تاریخ بیهقی ص 96). گفت حق تعالی بن...
-
نشانی
واژگان مترادف و متضاد
۱. آدرس، نشان ۲. اثر ۳. یادگار
-
نشانی
فرهنگ فارسی معین
(نِ) (اِ.) 1 - علامتی که با آن کسی یا چیزی یا جایی را بشناسند. 2 - آدرس .
-
نشانی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) nešāni ۱. = آدرس۲. علامتی که میان دو نفر تعیین شده باشد.۳. علامتی که با آن کسی یا چیزی را بشناسند.۴. نامونشان.۵. علامت.
-
نشانی
دیکشنری فارسی به عربی
عنوان , کلمة السر
-
واژههای مشابه
-
addressability
نشانیپذیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] 1. ازلحاظ امکان، قابلیت مشخص کردن نقطهای از حافظه و مانند آن 2. ازلحاظ میزان، شمار نقاط نشانیپذیر در حافظه و مانند آن
-
addressing
نشانیدهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] 1. در زمینۀ نرمافزار، فرایند تعیین مکان یک خانه معین از حافظه 2. در زمینۀ کاربرد، فرایند تعیین محلی در یک شبکۀ ارتباطی که باید پیامی به آنجا برود
-
branch address
نشانی شاخه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] نشانی دستوری که در صورت برقرار بودن شرط بعد از دستور شاخهگزینی اجرا میشود
-
queue address
نشانی صف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] نشانگر منحصربهفرد هر صف که شناسۀ گروهی و تعداد اعضای صف را مشخص میکند
-
address of items, adresse des envois (fr.)
نشانی مرسولات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات - پست] مجموعهای از اطلاعات که بر روی مرسوله درج میشود و تحویل آن را به گیرنده ممکن میسازد