کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نشانه گرفتن حدس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
نشانه ساختن
لغتنامه دهخدا
نشانه ساختن . [ ن ِ ن َ / ن ِ ت َ ] (مص مرکب ) نشانه کردن . هدف قرار دادن و به سوی او قراول رفتن .
-
نشانه شدن
لغتنامه دهخدا
نشانه شدن . [ ن ِ ن َ / ن ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) هدف شدن . هدف واقع شدن .- نشانه ٔ تیر بلا شدن ؛ آماج بلا و مصائب شدن . || انگشت نما شدن . عَلَم شدن . مشارٌ بالبنان گشتن : چو مه نشانه شد اندر سفر مسلمانان نشانه پله ٔ من از سفر که می آرد.میرحسن دهلوی ...
-
نشانه کردن
لغتنامه دهخدا
نشانه کردن . [ ن ِ ن َ/ ن ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) هدف قرار دادن : کس نیاموخت علم تیر از من که مرا عاقبت نشانه نکرد. سعدی .دل نشانه ٔ تیر بلا کن . (مجالس سعدی ). || نشانه رفتن . قراول رفتن : دو تیرانداز چون سرو جوانه ز بهر یکدگر کرده نشانه . نظامی . || ...
-
نشانه انداز
لغتنامه دهخدا
نشانه انداز. [ ن ِ ن َ / ن ِ اَ ] (نف مرکب ) تیرانداز که نشانه ٔ او خطا نکند. حکم انداز. قادرانداز. (از آنندراج ). آنکه تیر را به نشانه می زند. آنکه تیر وی خطا نمی کند. تیرانداز ماهر. (ناظم الاطباء).
-
نشانه زنی
لغتنامه دهخدا
نشانه زنی . [ ن ِ ن َ / ن ِ زَ ] (حامص مرکب ) خصل . (منتهی الارب ). نشانه زدن .
-
نشانه گاه
لغتنامه دهخدا
نشانه گاه . [ ن ِ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) آماج . هدف . آماجگاه : در زخم چنین نشانه گاهی سالیت نشسته گیر و ماهی . نظامی .او گرچه نشانه گاه درد است آخر نه چو من زن است مرد است . نظامی (لیلی و مجنون چ دستگردی ص 184). || جای معهود : حالی که بیاوری ز راهش ...
-
نشانه گذاری
لغتنامه دهخدا
نشانه گذاری . [ ن ِ ن َ / ن ِ گ ُ ] (حامص مرکب ) علامت گذاری .
-
نشانه گیری
لغتنامه دهخدا
نشانه گیری . [ ن ِ ن َ / ن ِ ] (حامص مرکب ) هدف گیری .
-
stellar pattern
سرنشانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] شکستگی تارعنکبوتی شیشۀ جلوی خودرو که براثر برخورد سر انسان در هنگام تصادف به وجود میآید
-
target identification
شناسایی نشانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] فرایندی که در آن نشانههای تصویری براساس یک قاعدۀ تصمیمگیری مشخص شناسایی میشود متـ . بازشناسی نشانه target recognition
-
target recognition
بازشناسی نشانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] ← شناسایی نشانه
-
نشانه گیری
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (حامص .) هدف گیری برای تیراندازی .
-
اژدهای نشانه
لغتنامه دهخدا
اژدهای نشانه . [ اَ دَ ی ِ ن ِ شا ن َ / ن ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) صورت اژدها که برای هدف و نشانه ٔ تیر بوده است : و زبانه ٔبیرق چون سنان آتشین می تافت و اژدهاء نشانه از باد حمله چون شیران جنگی بر خود می پیچید. (تاج المآثر).
-
بی نشانه
لغتنامه دهخدا
بی نشانه . [ ن ِ، ن َ / ن ِ ] (ص مرکب ) (مرکب از: بی + نشانه ) بی نشان . رجوع به بی نشان شود.
-
نشانه گیر
دیکشنری فارسی به عربی
رامي