کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نشاط آوردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نشاط آوردن
لغتنامه دهخدا
نشاط آوردن . [ ن َ /ن ِ وَ دَ ] (مص مرکب ) موجب سرور و انبساط شدن : و اندک خوردن [ شراب ] نشاط آرد و طعام بگواردو فضله ها را از تن دفع کند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
-
واژههای مشابه
-
گل نشاط
لغتنامه دهخدا
گل نشاط. [ گ ُ ل ِ ن َ / ن ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) شراب لعل انگوری . (برهان ). کنایه از شراب که خوردنش نشاط می آورد. (آنندراج ). کنایه از شراب . (غیاث ).
-
elation
نشاطزدگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] احساس شادی و سرخوشی و پیروزی و رضایت کامل از خود
-
elated
نشاطزده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] ویژگی فرد دارای احساس نشاطزدگی
-
آب نشاط
فرهنگ فارسی معین
(بِ نَ) [ فا - ع . ] (اِمر.) منی .
-
آب نشاط
لغتنامه دهخدا
آب نشاط. [ ب ِ ن َ / ن ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مذی . (زمخشری ) (ربنجنی ). || نطفه .
-
باغ نشاط
لغتنامه دهخدا
باغ نشاط. [ غ ِ ن َ ] (اِخ ) باغی به کرمان که در زمان قاجاریه مرکز حکام بوده است .رجوع به حواشی تاریخ کرمان وزیری ص 447 و 449 شود.
-
بی نشاط
لغتنامه دهخدا
بی نشاط. [ ن َ / ن ِ ] (ص مرکب ) (از: بی + نشاط) کسل . بیحال و پژمرده : بوسهل گفت بی نشاطی کاری نیفتاده است .(تاریخ بیهقی چ ادیب ص 604). و رجوع به نشاط شود.
-
نشاط انگیز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] na(e)šāt[']angiz نشاطانگیزنده؛ آنچه سبب شادی و خوشحالی شود.
-
با نشاط
دیکشنری فارسی به عربی
جديد
-
نشاط دادن
دیکشنری فارسی به عربی
ابهج , ارفع
-
پا نشاط
لهجه و گویش تهرانی
خوش بیاری
-
حَب نشاط
لهجه و گویش تهرانی
قرص نشاط آور از تریاک و زعفران و ...
-
سرور و نشاط
دیکشنری فارسی به عربی
غبطة