کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نسیم درّه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
نسیم آباد
لغتنامه دهخدا
نسیم آباد. [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کرون بخش نجف آباد شهرستان اصفهان ، در 45هزارگزی مغرب نجف آباد در جلگه ٔ معتدل هوایی واقع است و 309 تن سکنه دارد. آبش از قنات ، محصولش غلات و انگور و سیب زمینی و بادام ، شغل اهالی زراعت و کرباس بافی است . (ا...
-
نسیم الدین
لغتنامه دهخدا
نسیم الدین . [ ن َ مُدْ دی ] (اِخ ) محمدبن سعیدالدین محمدبن مسعود بلیانی کازرونی ، مکنی به ابوعبداﷲ و ملقب به نسیم الدین . از علمای قرن هشتم و از مشایخ بلیان است . وی در 65سالگی به سال 810 هَ. ق . در لار وفات یافت .
-
باغ نسیم
لغتنامه دهخدا
باغ نسیم . [ غ ِ ن َ ] (اِخ ) باغی است در کشمیر. (غیاث اللغات ) (آنندراج ) : هر که گردید رفیقم بره باغ نسیم کرد سررشته مرا همچو صبا در کشمیر.ملاطغرا (از آنندراج ).
-
خوش نسیم
لغتنامه دهخدا
خوش نسیم . [ خوَش ْ / خُش ْ ن َ ] (ص مرکب ) خوش باد. خوش رایحه . با نسیم فرح بخش . با رایحه ٔ نیکو : اگرچه مشک اذفر خوش نسیم است دم جان بخش چون بویت ندارد. خواجه عبداﷲ انصاری .ای گل خوش نسیم من بلبل خویش را مسوزکز سر صدق می کند شب همه شب دعای تو. حاف...
-
وزش نسیم
دیکشنری فارسی به عربی
نسمة
-
inland sea breeze
نسیم درونخشکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] نسیمی مشابه نسیم دریا با این تفاوت که در خشکی میوزد
-
fresh breeze
نسیم نیمتند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] بادی با سرعت 17 تا 21 گره در مقیاس باد بوفورت متـ . عدد بوفورت 5 Beaufort number 5
-
sea-breeze front
جبهۀ نسیم دریا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ناپیوستگی افقی دما و رطوبت که نشانگر لبۀ پیشتاز هوای خنکتر و مرطوبتر همراه با نسیم دریاست
-
نسیم باد مغرب
دیکشنری فارسی به عربی
زفير
-
وزیدن (مانند نسیم)
دیکشنری فارسی به عربی
نسيم
-
جستوجو در متن
-
valley wind
باد درّه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] بادی که در هوای صاف در امتداد محور درّه، رو به بالا میوزد و مؤلفۀ روزهنگام سامانههای باد کوه ـ درّه است متـ . نسیم درّه valley breeze
-
downvalley wind
باد فرودرّه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] باد شبانه و گرماواداشتهای (thermally forced) در امتداد درّه، ناشی از سرمایش هوای درّه، یا مؤلفۀ شبانۀ سامانههای باد کوه ـ درّه در شارشهای همدیدی ضعیف متـ . نسیم کوه mountain breeze