کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نسیان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نسیان
/nesyān/
معنی
فراموش کردن؛ فراموشی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
ذهول، فراموشی ≠ یاد
فعل
بن گذشته: نسیان کرد
بن حال: نسیان کن
دیکشنری
amnesia, oblivion
-
جستوجوی دقیق
-
نسیان
واژگان مترادف و متضاد
ذهول، فراموشی ≠ یاد
-
نسیان
فرهنگ فارسی معین
(نِ) [ ع . ] (اِمص .) فراموشی .
-
نسیان
لغتنامه دهخدا
نسیان . [ ن َ س َ ] (ع اِ) تثنیه ٔ نسا است . (منتهی الارب ). رجوع به نسا شود.
-
نسیان
لغتنامه دهخدا
نسیان . [ ن َس ْ / ن ِس ْ ] (اِ) مخالفت . خلاف کردن . (برهان قاطع) (آنندراج ). مخالفت . (صحاح الفرس ) . || (ص ) مخالف . (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ) (اوبهی ) : من آنگاه سوگند نسیان خورم کز این شهر من رخت برتر برم .بوشکور.
-
نسیان
لغتنامه دهخدا
نسیان . [ ن ِس ْ ] (ع اِمص ) فراموشی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (دهار) (غیاث اللغات ). فرامشت کاری .(ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). وهل . (منتهی الارب ). مقابل حفظو ذکر و یاد. فروشدن از خاطر. فرامشتی : تو را نفس کلی چو بشناسی او رانگه دارد از جهل و نسیان و ع...
-
نسیان
لغتنامه دهخدا
نسیان .[ ن َس ْ ] (ع ص ) آن که فراموشی بر وی غالب باشد. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (غیاث اللغات ). فراموشکار.
-
نسیان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] nesyān فراموش کردن؛ فراموشی.
-
نسیان
دیکشنری فارسی به عربی
خطا , نسيان
-
واژههای مشابه
-
نسيان
دیکشنری عربی به فارسی
ضعف حافظه بعلت ضعف يا بيماري مغزي , فراموشي , نسيان , از خاطر زدايي , گمنامي
-
نسیان کار
لغتنامه دهخدا
نسیان کار. [ ن ِس ْ ] (ص مرکب ) فراموش کار.
-
نسیان کده
لغتنامه دهخدا
نسیان کده . [ ن ِس ْ ک َ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) مکان فراموشی . (آنندراج ). فراموشخانه . جای غفلت و فراموشی : نسیان کده ٔ جهانیان رایاد تو به خیر اگر کنی جا.واله هروی (از آنندراج ).
-
چاه نسیان
لغتنامه دهخدا
چاه نسیان . [ هَِ ن ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) چاه خراب و بی آب . (آنندراج ) (غیاث ). چاه خموشان . (آنندراج ). چاه فراموشان . (آنندراج ) : از مروت نیست تا لب تشنگان را سوختن آخر آن چاه زنخدان چاه نسیان میشود.صائب (از آنندراج ).
-
سهو و نسیان کردن
دیکشنری فارسی به عربی
خطا