کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نسرین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نسرین
/nasrin/
معنی
گلی سفید، کوچک، و خوشبو؛ مشکینگل؛ مشکینبوی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
نسرین
فرهنگ نامها
(تلفظ: nasrin) (در گیاهی) گلهای زرد یا سفید خوشهای معطر که یکی از گونههای نرگس است ؛ گیاه این گل که علفی ، پایا ، زینتی و از خانوادهی نرگس است و برگهای بلند و مخطط دارد ؛ (در قدیم) (به مجاز) صورتِ معشوق .
-
نسرین
فرهنگ فارسی معین
(نَ) (اِ.) گلی سفید رنگ و خوشبو با برگ های کوچک و انبوه ، مشکین بوی هم گویند.
-
نسرین
لغتنامه دهخدا
نسرین . [ ن َ ] (اِ) نام گلی است معروف و آن سفید و کوچک و صدبرگ می باشد وآن دو نوع است یکی را گل مشکین می گویند و دیگری را گل نسرین . (برهان قاطع) (از ناظم الاطباء). از جنس گل سرخ است . (ناظم الاطباء). به عربی ورد الصینی خوانند. (برهان قاطع). نسترن گ...
-
نسرین
لغتنامه دهخدا
نسرین . [ ن َ ] (اِخ ) نام جزیره ای است در میان دریا که عنبر از آن جزیره می آورند. (از برهان قاطع) (از فرهنگ نظام ) : حریر نامه بد ابریشم چین چو مشک از تبت و عنبر ز نسرین .فخرالدین اسعد (از جهانگیری ).
-
نسرین
لغتنامه دهخدا
نسرین . [ ن َ رَ ] (اِخ ) نسران . به صیغه ٔ تثنیه ، نسر طایر و نسر واقع. (ناظم الاطباء). رجوع به نسر و نسر طائر و نسر واقع شود : اینت شهباز کز پی چو منی صید نسرین کرده ای نهمار. خاقانی .گفت کآن شهباز در نسرین گردون ننگردبر کبوتر پر گشاید اینت پنداری ...
-
نسرین
لغتنامه دهخدا
نسرین . [ ن ِ] (معرب ، اِ) معرب نَسْرین . رجوع به نَسْرین شود.
-
نسرین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) nasrin گلی سفید، کوچک، و خوشبو؛ مشکینگل؛ مشکینبوی.
-
نسرین
واژهنامه آزاد
گلی است به رنگ زرد یا سفید با جام برزگ و تنها یک گل بر روی شاخه پیام آور بهار و یکی از گونه های نرگس
-
واژههای مشابه
-
گل نسرین
لغتنامه دهخدا
گل نسرین . [ گ ُ ل ِ ن َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نام گلی است سپید و کوچک و صدبرگ و از جنس گل سرخ و دو نوع است : یکی را گل مشکین و دیگری را گل نسرین گویند. (ناظم الاطباء ذیل کلمه ٔ نسرین ). وردالذکر. جلنسرین . نسترن : گل زرد و گل دورو، گل سرخ و گل ...
-
نسرینچهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: nasrin čehr) (نسرین + چهر = چهره) ویژگی آن که صورتش چون گل نسرین است ؛ (به مجاز) زیبا روی و با طراوت .
-
نسریندخت
فرهنگ نامها
(تلفظ: nasrin doxt) (نسرین + دخت = دختر) دختر نسرین وش ؛ (به مجاز) زیبا روی و با طراوت .
-
نسرینرخ
فرهنگ نامها
(تلفظ: nasrin rox) (= نسرین چهر) ، ← نسرین چهر .
-
نسرینرو
فرهنگ نامها
(تلفظ: nasrin ru) (= نسرین چهر) ، ← نسرین چهر .
-
غمزه ٔ نسرین
لغتنامه دهخدا
غمزه ٔ نسرین . [غ َ زَ / زِ ی ِ ن َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از شکفتن نسرین . (آنندراج ) (برهان قاطع) : غمزه ٔ نسرین نه ز باد صباست کز اثر خاک تواَش توتیاست .نظامی .