کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نسخه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نسخه
/nosxe/
معنی
۱. (پزشکی) صورتی از دارو که پزشک برای بیمار مینویسد تا از داروخانه بگیرد.
۲. نوشتهای که از روی نوشتۀ دیگر تهیه شود.
۳. نوشته.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. تجویز، دستور
۲. رونوشت، کپی
۳. تیراژ
برابر فارسی
روگرفت، نگارش، رونوشت
فعل
بن گذشته: نسخه پیچید
بن حال: نسخه پیچ
دیکشنری
carbon, copy, counterpart, draft, image, likeness, prescription, replication, reproduction, semblance, text, transcript, version
-
جستوجوی دقیق
-
نسخه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] ← نسخۀ فیلم
-
نسخه
واژگان مترادف و متضاد
۱. تجویز، دستور ۲. رونوشت، کپی ۳. تیراژ
-
نسخه
فرهنگ واژههای سره
روگرفت، نگارش، رونوشت
-
نسخه
فرهنگ فارسی معین
(نُ خِ) [ ع . نسخة ] (اِ.) 1 - نوشته ای که از روی نوشتة دیگر تهیه کنند. 2 - کاغذ حاوی دستورات پزشک . 3 - رونوشت . 4 - واحدی برای شمارش کتاب و رساله . ج . نُسَخ .
-
نسخه
لغتنامه دهخدا
نسخه . [ ن ُ خ َ / خ ِ ] (از ع ، اِ) کتاب . (آنندراج ) (از فرهنگ نظام ) : نسخه ٔ رخ همه عُجْم و نقطه است از خط اشک زو معمای غم من به فکر بگشایید. خاقانی .در محبت همه لخت دل شق می شمرم نسخه بسیار عزیز است ورق می شمرم ! رایج (از آنندراج ).رجوع به نسخة ...
-
نسخه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: نسخَة، جمع: نُسُخ] nosxe ۱. (پزشکی) صورتی از دارو که پزشک برای بیمار مینویسد تا از داروخانه بگیرد.۲. نوشتهای که از روی نوشتۀ دیگر تهیه شود.۳. نوشته.
-
نسخه
دیکشنری فارسی به عربی
نسخة , وصفة
-
نسخه
واژهنامه آزاد
نمونه، کپی، عکس
-
واژههای مشابه
-
نسخة
لغتنامه دهخدا
نسخة. [ ن ُ خ َ ] (ع اِ) کتابی که از آن نقل کنند. (منتهی الارب ). کتابی که از وی نقل کنند واز روی آن نویسند. (ناظم الاطباء). کتاب منقول . (معجم متن اللغة). ج ، نُسَخ . رجوع به نسخت و نسخه شود.
-
نسخة
دیکشنری عربی به فارسی
رونوشت , نسخه , نسخه برداري , رونوشت عيني , شرح ويژه , ترجمه , تفسير , متن
-
archival copy
نسخۀ آرشیوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم کتابداری و اطلاعرسانی] نسخهای از سند با مقاصد حقوقی یا تاریخی که اختصاصاً برای نگهداری در آرشیو طراحی یا تهیه شده است
-
master, original, master negative
نسخۀ اصلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نسخهای که از روی آن نسخههای پخش بعدی تهیه میشود
-
release print, release 5
نسخۀ پخش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نسخۀ کامل و نهایی فیلم که برای توزیع و پخش آماده است
-
dispensing
نسخهپیچی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم دارویی] تحویل دارو به بیمار برطبقِ نسخه