کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نسخ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نسخ
/nasx/
معنی
۱. باطل کردن.
۲. (اسم) (هنر) در خوشنویسی، یکی از خطوط اسلامی که یاقوت معتصمی آن را پدید آورد و در کتابت قرآن و حروفچینی به کار میرود.
۳. رد کردن؛ برگرداندن چیزی.
۴. [قدیمی] نوشتن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. ابطال، اقاله، زوال، محو، منسوخ، نابود، نقض
۲. خطنسخ
دیکشنری
desuetude, extinction
-
جستوجوی دقیق
-
نسخ
واژگان مترادف و متضاد
۱. ابطال، اقاله، زوال، محو، منسوخ، نابود، نقض ۲. خطنسخ
-
نسخ
فرهنگ فارسی معین
(نُ سَ) [ ع . ] (اِ.) جِ نسخه .
-
نسخ
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) منسوخ ساختن و باطل کردن چیزی . 2 - (مص ل .) تغییر صورت دادن . 3 - یکی از شش خط اختراعی ابن مقله که قرآن را معمولاً با آن خط می نویسند.
-
نسخ
لغتنامه دهخدا
نسخ . [ ن َ ] (ع مص ) زایل کردن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (فرهنگ نظام ) (از ناظم الاطباء) (از غیاث اللغات ) (از معجم متن اللغة). ازالة. (از المنجد) (از اقرب الموارد). زایل گردانیدن .(تاج المصادر بیهقی ). محو کردن چیزی را. (از ناظم الاطباء). دور ...
-
نسخ
لغتنامه دهخدا
نسخ . [ ن ُ س َ ] (ع اِ) ج ِ نسخة. رجوع به نسخة شود.
-
نسخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] nasx ۱. باطل کردن.۲. (اسم) (هنر) در خوشنویسی، یکی از خطوط اسلامی که یاقوت معتصمی آن را پدید آورد و در کتابت قرآن و حروفچینی به کار میرود.۳. رد کردن؛ برگرداندن چیزی.۴. [قدیمی] نوشتن.
-
نسخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع نُسخَة] nosax = نسخه
-
نسخ
واژهنامه آزاد
(زبان کوچه، آرگوی جوانان) نَسَخ؛ ولع و میل شدید داشتن، به ویژه برای سیگار و مانند آن.
-
واژههای مشابه
-
نسخ نمودن
فرهنگ فارسی معین
(نَ. نُ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) باطل کردن ، رد کردن .
-
خط نسخ
لغتنامه دهخدا
خط نسخ . [ خ َطْ طِ ن َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نام خطی است معروف . (آنندراج ). نوعی کتابت است که آنرا ابن مقله اختراع کرد. (ناظم الاطباء).رجوع به کلمه ٔ «خط» در این لغت نامه شود. || خط رد. خط بطلان . خط باطل . (آنندراج ) : خط نسخ بر نام کسری کشید...
-
نسخ کردن
دیکشنری فارسی به عربی
تحول
-
جستوجو در متن
-
bibliography 4
نسخهنگاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی، علوم کتابداری و اطلاعرسانی] توصیف محتوای نسخ خطی
-
transmogrifies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Transmogrifies، تغییر شکل دادن، نسخ کردن