کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نسب نامه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
هم نسب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] hamnasab دو تن که از یک اصل و نژاد باشند.
-
عالی نسب
دیکشنری فارسی به عربی
اغسطس/آب
-
با اصل و نسب
فرهنگ واژههای سره
با ریشه، با نژاد، تبارمند
-
بی اصل و نسب
فرهنگ واژههای سره
بی ریشه
-
بااصل و نسب
فرهنگ فارسی معین
(اَ لُ نَ سَ) [ فا - ع . ] (ص مر.) اصیل ، خانواده دار، نجیب ، بااصالت . مق . بی اصل و نسب .
-
اصل و نسب
لغتنامه دهخدا
اصل و نسب . [ اَ ل ُ ن َ س َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) نژاد و تبار. گوهر و خاندان . رجوع به اصل شود.
-
با اصل و نسب
لهجه و گویش تهرانی
اصلمند
-
اصل و نسب
فرهنگ گنجواژه
ریشه ، اصالت.
-
حَسب و نَسَب
فرهنگ گنجواژه
اصالت .بی ().
-
حسب و نسب
فرهنگ گنجواژه
خانواده.
-
بی اصل و نسب
فرهنگ گنجواژه
فرومایه.
-
اصل و نسب، بی ()، () دار
لهجه و گویش تهرانی
خانواده،اصالت
-
واژههای همآوا
-
نسبنامه
واژگان مترادف و متضاد
تبارنامه، شجرهنامه
-
جستوجو در متن
-
family tree
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شجره نامه، شجره، نسب نامه