کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نسبی گرایی فرهنگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
relative motion, apparent motion
حرکت نسبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] حرکت هر ذره یا سامانه نسبت به یک چارچوب مرجع معین
-
partial recovery
خودیابی نسبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] نوعی خودیابی که در آن با وجود کاهش در مصرف، رهایی از اعتیاد کامل نیست متـ . بهبود نسبی
-
relative BC
رسای نسبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] ← رسانش استخوانی نسبی
-
relative humidity
رطوبت نسبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] خارج قسمت آمیختگی به نسبت آمیختگی سیری
-
خطای نسبی
لغتنامه دهخدا
خطای نسبی . [خ َ ی ِ ن ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) برحسب تعریف : نسبت بین خطای مطلق یک کمیت بمقدار واقعی آن کمیت خطای نسبی نامیده می شود. اگر در کمیتهای واقعی a و b و c ... خطای مطلق هر یک بصورت Da و Db و Dc ... باشد و S مجموع کمیتهای واقعی a و b و c...
-
plurality, plural majority, plurality vote
اکثریت نسبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] وضعیتی در یک انتخابات با بیش از دو نامزد که یکی از نامزدها آرای بیشتری نسبت به دیگران کسب میکند؛ اما تعداد آرای او به نصف بهعلاوۀ یک نمیرسد
-
partial dominance
بارزیت نسبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ← نیمهبارزیت
-
relatively open set
مجموعۀ نسبیباز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] هر عضو توپولوژی نسبی
-
relatively closed set
مجموعۀ نسبیبسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] مکمل یک مجموعۀ نسبیباز
-
relatively compact set
مجموعۀ نسبیفشرده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] زیرمجموعهای از یک فضای توپولوژیکی که بستار آن فشرده باشد
-
asymptotic relative efficiency
کارایی نسبی مجانبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار، ریاضی] معیاری مجانبی برای سنجش کارایی نسبی یک شیوۀ عمل آماری، مانند برآوردگر یا ملاک آزمون فرض وقتی تعداد نمونه به بینهایت بگراید
-
relative braking distance
مسافت ترمز نسبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] حداقل فاصلۀ بین دو قطارِ درحالحرکت به اندازهای که در صورت ترمزگیری، قطار پشتی به قطار جلویی برخورد نکند
-
partial synonym
هممعنای نسبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] نوعی هممعنایی که در برخی بافتها با واژه یا واژهها دیگری دارای معنای یکسان است بهنحویکه شرایط صدق جمله با جایگزین کردن آنها تغییر نمیکند متـ . مترادف نسبی
-
relative viscosity 2
گرانرَوی نسبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار] نسبت گرانرَوی حرکتی محلول بسپاری به گرانروی حرکتی حلال خالص متـ . نسبت گرانرَوی viscosity ratio
-
relative biological effectiveness
اثربخشی نسبی زیستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] معیاری برای مقایسۀ تأثیرات نسبی تابشهای یونندۀ مختلف در موجود زنده