کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نسبتا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نسبتا
برابر فارسی
تا اندازه ای، کمابیش، به سنجش، تااندازه ا
دیکشنری
comparably, comparatively, fairly, ish _, middling, partly, pretty, rather, reasonably, relatively, somewhat, y
-
جستوجوی دقیق
-
نسبتا
فرهنگ واژههای سره
تا اندازه ای، کمابیش، به سنجش، تااندازه ا
-
نسبتا
دیکشنری فارسی به عربی
بالاحري , بما فيه الکفاية , جزييا
-
واژههای مشابه
-
نسبتا کم
دیکشنری فارسی به عربی
معتدل
-
نسبتا خوب
دیکشنری فارسی به عربی
معرض
-
نسبتا پیر
دیکشنری فارسی به عربی
قديم
-
near isogenic lines
رگههای نسبتاً همژن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری، کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] دو یا چند رگۀ حاصل از خودگشنیهای تکراری، از نسل ششم به بعد
-
جستوجو در متن
-
lightish
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روشنایی، نسبتا سبک، نسبتا روشن
-
thickly
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ضخیم، نسبتا ضخیم، نسبتا انبوه
-
andante
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اندانت، بارامی، بملایمت، نسبتا ملایم، نسبتا اهسته
-
comparatively
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نسبتا
-
commensurably
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نسبتا
-
moderately
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نسبتا، ملایم
-
گندوک
لهجه و گویش تهرانی
نسبتاً بزرگ