کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نسبت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نسبت
/nesbat/
معنی
۱. ربط دادن فعل یا صفتی به کسی.
۲. خویشی؛ قرابت.
۳. پیوستگی میان دو شخص یا دو چیز.
۴. همانندی بین علاقات اشیا یا کمیّات.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. انتساب، خویشاوندی، خویشی، قرابت
۲. تناسب، رابطه
۳. اتصال، ارتباط، پیوستگی
برابر فارسی
بازخوانی، بسته، خویشاوندی، هارِفت، بستگی، در برابر
فعل
بن گذشته: نسبت داد
بن حال: نسبت ده
دیکشنری
alliance, connection, percentage, perspective, proportion, rate, ratio, relations, relationship
-
جستوجوی دقیق
-
نسبت
واژگان مترادف و متضاد
۱. انتساب، خویشاوندی، خویشی، قرابت ۲. تناسب، رابطه ۳. اتصال، ارتباط، پیوستگی
-
نسبت
فرهنگ واژههای سره
بازخوانی، بسته، خویشاوندی، هارِفت، بستگی، در برابر
-
نسبت
فرهنگ فارسی معین
(نِ بَ) [ ع . نسبة ] (اِ.) 1 - خویشی ، قرابت . 2 - پیوستگی و ارتباط دو شخص یا دو چیز.
-
نسبت
لغتنامه دهخدا
نسبت . [ ن ِ ب َ ] (ع اِمص ، اِ) قرابت به رحم و پیوستگی به نکاح ، اول نسبت نسبی است و دوم سببی . (فرهنگ نظام ). خویشی . (نفایس الفنون ). قرابت . خویشاوندی . انتساب . مناسبت . (ناظم الاطباء). نسبة : آن خدیجه همتی کز نسبتش بانوان را قدر زهرا دیده ام . ...
-
نسبت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: نسبة] nesbat ۱. ربط دادن فعل یا صفتی به کسی.۲. خویشی؛ قرابت.۳. پیوستگی میان دو شخص یا دو چیز.۴. همانندی بین علاقات اشیا یا کمیّات.
-
نسبت
دیکشنری فارسی به عربی
احترام , دم , صلة , صيغة , علاقة , مقياس , نسبة
-
واژههای مشابه
-
acoustic ratio
نسبت آکوستیکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نسبت شدت صوت گسیلشده از چشمه به شدت همان صوت پس از بازتاب از سطح محفظه در نقطهای معین
-
mixing ratio, humidity mixing ratio
نسبت آمیختگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] نسبت جِرم هریک از اجزای تشکیلدهندۀ جوّ به جِرم هوای خشک
-
نسبت استاندارد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] ← نسبت استاندارد آکادمی
-
blocking ratio
نسبت انسداد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] نسبت اقدامهای ناموفق دسترسی به کل اقدامهای دسترسی در بازۀ زمانی معین
-
fertility ratio
نسبت باروری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] اندازهای از باروری در یک جمعیت که از حاصل تقسیم تعداد دختران زیر 15 سال بر تعداد زنان 14 تا 49 سال ضربدر 1000 به دست میآید
-
grafting ratio
نسبت پیوندزنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] در همبسپارش پیوندی، نسبت بسپار پیوندخورده به بسپار اولیه
-
ejection fraction
نسبت تخلیه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] حجم خون موجود در بطنها در پایان دیاستول (diastole) که در زمان سیستول (sistole) تخلیه میشود
-
compression ratio, CR2, engine compression ratio
نسبت تراکم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] نسبت حجم کل سیلندر، هنگامیکه پیستون در نقطۀ مرگ پایین (bottom dead centre) قرار دارد، بـه حـجـم سیلندر، هنگامیکه پیستون در نقطۀ مرگ بالا (top dead centre) قرار دارد