کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نسائم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نسائم
لغتنامه دهخدا
نسائم . [ ن َ ءِ ] (ع اِ) ج ِ نسیم . رجوع به نسیم شود.
-
جستوجو در متن
-
نسایم
لغتنامه دهخدا
نسایم . [ ن َ ی ِ ] (از ع ، اِ) نسائم . ج ِ نسیم . بادهای نرم . (از فرهنگ نظام ).
-
منصور
لغتنامه دهخدا
منصور. [ م َ ] (اِخ ) ابن داراسب شیرازی ، مکنی به ابوالفتح . القائم بامراﷲ عباسی او را به وزارت برگزید و به امین الدوله ومجدالوزراء ملقب ساخت . تقرب وی در پیش خلیفه به درجه ای انجامید که عمیدالملک کندری وزیر طغرل سلجوقی برحال او رشک آورد و نزد طغرل ز...
-
شبستری
لغتنامه دهخدا
شبستری . [ ش َ ب ِ ت َ ] (اِخ ) شیخ محمودبن عبدالکریم ملقب به سعدالدین در قصبه ٔ شبستر هفت فرسنگی تبریز تولد یافت . از تاریخ زندگانی او اطلاع وسیعی به دست نیست وظاهراً سراسر عمر را بر خلاف زمانه ٔ آشفته و عصر پرآشوب خویش به آرامش و سکون بدون حادثه ٔ ...
-
مترشح
لغتنامه دهخدا
مترشح . [ م ُ ت َ رَش ْ ش ِ ] (ع ص )تراونده . (آنندراج ) (غیاث ). ترشح کننده . تراونده ٔ چیزی از چیزی : شیری بود پرهیزگار... باطنی مترشح از خصایص حلم و کم آزاری ... (مرزبان نامه ، از فرهنگ فارسی معین ). || تربیت شده . مربی . مرشح : و اباً عن جد مترشح...
-
نوایی
لغتنامه دهخدا
نوایی . [ن َ ] (اِخ ) امیر علیشیربن الوس ، ملقب به نظام الدین و متخلص به نوائی و فانی یا فنائی . از احفاد جغتای پسر چنگیز و از مشاهیر وزرای سلطان حسین میرزا بایقرا و از اعاظم دانشمندان و ادبای قرن نهم هجری است . وی به دو زبان فارسی و ترکی اشعار و دیو...
-
علیشیر نوائی
لغتنامه دهخدا
علیشیر نوائی . [ ع َ رِ ن َ ] (اِخ ) (امیر...) نام او علیشیربن الوس یا کیچکنه یا کیچینه یا کجکنه ٔ نوائی جغتائی و ملقب به نظام الدین است . وی از مشاهیر درباریان و وزرای سلطان حسین میرزا بایقرای گورکانی (875- 911 هَ . ق .) و ازبزرگ زادگان خاندان جغتای...
-
داعی
لغتنامه دهخدا
داعی . (اِخ ) (شاه ...) (یا داعی شیرازی ) فخرالعارفین سیدنظام الدین محمودبن حسن الحسنی ، ملقب به داعی الی اﷲ، شاه داعی ، داعی . از سادات حسنی شیراز و از نوادگان داعی صغیر است . داعی صغیر چهارمین امیر سلسله ٔ علویان طبرستان است مقتول 316 هَ . ق . و از...