کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نزيل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نزيل
معنی
مستاجر , ساکن , مسافر (مهمانخانه) , مهماندار
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
نزيل
دیکشنری عربی به فارسی
مستاجر , ساکن , مسافر (مهمانخانه) , مهماندار
-
واژههای مشابه
-
نزیل
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . ] (ص .) 1 - فرود آمده یا مقیم . 2 - مهمان . 3- طعام با برکت .
-
نزیل
لغتنامه دهخدا
نزیل . [ ن َ ] (ع ص ، اِ) مهمان فرودآینده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مهمان وار[ د ] . (فرهنگ نظام ). ضیف . مهمان . (از اقرب الموارد). مهمان . (دهار) : به مجلس گر نزیل جود خویش است کجا یارم که نزل دون فرستم .خاقانی .یک بار دیگر این نز...
-
نزیل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] nazil ۱. مهمان؛ مهمان فرودآمده.۲. طعام بابرکت.
-
نزیل الحرمین
لغتنامه دهخدا
نزیل الحرمین . [ ن َ لُل ْ ح َ رَ م َ ] (اِخ ) عبداﷲبن اسعد یافعی . رجوع به یافعی در این لغت نامه و نیز رجوع به ریحانة الادب ج 4 ص 188 و 331 شود.
-
جستوجو در متن
-
مسافر (مهمانخانه)
دیکشنری فارسی به عربی
نزيل
-
مهماندار
دیکشنری فارسی به عربی
نزيل
-
مستاجر
دیکشنری فارسی به عربی
شاغل , مستاجر , نزيل
-
ابوسعاد
لغتنامه دهخدا
ابوسعاد. [ اَ س ُ ] (اِخ ) نزیل حمص . صحابی است .
-
ساکن
دیکشنری فارسی به عربی
التزام , ثابت , خامد , ساکن , شاغل , نزيل , هدوء
-
عبادی
لغتنامه دهخدا
عبادی . [ ع ِ ] (ص نسبی ) نسبت است به عباد که بطنی از تجیب و نزیل مصرند. (از اللباب ج 2 ص 111).
-
ابوالحسین
لغتنامه دهخدا
ابوالحسین . [ اَ بُل ْ ح ُ س َ ] (اِخ ) محمدبن عبداﷲ رازی ، نزیل دمشق . رجوع به محمد... شود.
-
ابوالفتح
لغتنامه دهخدا
ابوالفتح . [ اَ بُل ْ ف َ ] (اِخ ) محمدبن محمودبن محمد طوسی ،نزیل مصر، ملقب بشهاب الدین . رجوع به محمد... شود.