کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نزول کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
نزول و زوال
فرهنگ گنجواژه
تحلیل رفتن.
-
زمان رسیدن و نزول چیزی
دیکشنری فارسی به عربی
خريف
-
جستوجو در متن
-
discounts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخفیف، تخ-فیف، نزول، کاستن، تخفیف دادن، برات را نزول کردن
-
تنزل
واژگان مترادف و متضاد
۱. تخفیف، کاهش ۲. نزول ≠ ترقی، صعود ۳. فرود آمدن، پایینآمدن، نزول کردن ≠ صعود کردن، ترقی کردن ۴. کاهش یافتن، کم شدن
-
come down
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پایین بیایید، فرود امدن، فروکش کردن، نزول کردن، پایین رفتن
-
دخول
واژگان مترادف و متضاد
ادخال، فرو کردن، نزول، ورود ≠ خروج
-
تنزل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tanazzol نزول کردن؛ فرود آمدن؛ پایین آمدن.
-
discounting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخفیف، کاستن، تخفیف دادن، برات را نزول کردن
-
decrease
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نزول کردن، کاهش، تنزیل، کاستن، خرد شدن، نقصان یافتن، کم کردن یا شدن، خرد کردن، خیلی کم کردن، خرد ساختن
-
تخفيض
دیکشنری عربی به فارسی
کاهش , تنزل قيمت پول , تخفيف , نزول , کاستن , تخفيف دادن , برات را نزول کردن , تقليل , ساده سازي
-
هابط کردن
لغتنامه دهخدا
هابط کردن . [ ب ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پرت کردن . انداختن . || پایین آوردن . پایین انداختن . نزول کردن . هبوط دادن . || به مجاز، خوار کردن .
-
انزل
دیکشنری عربی به فارسی
پايين امدن , فرود امدن , نزول کردن , پياده کردن , از کشتي در اوردن , پياده شدن , تخليه کردن (بار و مسافر)
-
attack
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حمله، یورش، تعرض، تجاوز، تاخت، تاخت و تاز، تکش، اصابت یا نزول ناخوشی، حمله کردن، حمله کردن بر، مبادرت کردن به، تاخت کردن، مورد حمله قرار دادن، تعرض کردن
-
attacks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حملات، حمله، یورش، تعرض، تجاوز، تاخت، تاخت و تاز، تکش، اصابت یا نزول ناخوشی، حمله کردن، حمله کردن بر، مبادرت کردن به، تاخت کردن، مورد حمله قرار دادن، تعرض کردن
-
descend
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرود آمدن، سرازیر شدن، پایین امدن، فرود امدن، نزول کردن، پیاده شدن، پایین رفتن، فروکش کردن