کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نزه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نزه
/nazeh/
معنی
۱. با صفا؛ خرم.
۲. پاک؛ پاکیزه.
۳. دور از بدی و کارهای ناشایسته؛ پاکدامن؛ بیآلایش.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
پاک، پاکیزه، خرم، خوش، سرسبز، مصفا، مفرح، مهذب، نزیه
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
نزه
واژگان مترادف و متضاد
پاک، پاکیزه، خرم، خوش، سرسبز، مصفا، مفرح، مهذب، نزیه
-
نزه
فرهنگ فارسی معین
(نَ زِ) [ ع . ] (ص .) 1 - پاک ، پاکیزه . 2 - جای پرگیاه و دور از مردم .
-
نزه
لغتنامه دهخدا
نزه . [ ن َ زَه ْ ] (اِ) سقف باشد و بعضی گویند چوبی باشد که سقف خانه را بدان پوشند. (برهان قاطع) (آنندراج ). رجوع به نژه و تژه شود. || جای درآمدن باد و تراوش کردن آب . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء).
-
نزه
لغتنامه دهخدا
نزه . [ ن َ زَه ْ ] (ع اِمص ) دوری از بدی . نزاهة. (اقرب الموارد). رجوع به نزاهة شود.
-
نزه
لغتنامه دهخدا
نزه . [ ن َ زِه ْ ] (ع ص ) پاک از عیب . (غیاث اللغات ). نزیه . (اقرب الموارد). پاکیزه . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). پاک . (ناظم الاطباء) : حق همی گوید که آری ای نزه لیک بشنو صبر آور صبر به . مولوی .|| مکان نزه ؛ جای دور از آب و علف و قعر آب و ا...
-
نزه
لغتنامه دهخدا
نزه . [ ن َزْه ْ ] (ع اِمص ) پرهیزکاری . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از المنجد). دوری از بدی . (ناظم الاطباء). || (ص ) نزه الخلق . رجوع به همین مدخل شود. || نزه الفلاة ؛ زمین دشت که از آب دور باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). فلاتی ک...
-
نزه
لغتنامه دهخدا
نزه . [ن ُ زَه ْ ] (ع اِ) ج ِ نُزْهة. رجوع به نُزْهة شود.
-
نزه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] nazeh ۱. با صفا؛ خرم.۲. پاک؛ پاکیزه.۳. دور از بدی و کارهای ناشایسته؛ پاکدامن؛ بیآلایش.
-
واژههای مشابه
-
نزة
لغتنامه دهخدا
نزة. [ ن َزْ زَ ] (ع اِ) شهوت شدید. (از المنجد). شهوت . (اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). خواهانی . (ناظم الاطباء). || (ص ) ناقة نزة؛ خفیفة. (از اقرب الموارد). ماده شترسبک . (ناظم الاطباء). || ارض نزة؛ ذات نزّ. (اقرب الموارد). زمین زهاب ناک . رجوع به...
-
نزه الخلق
لغتنامه دهخدا
نزه الخلق . [ ن َ هُل ْ / ن َ زِ هُل ْ خ ُ ل ُ / خ ُ ] (ع ص مرکب ) نازه النفس . (از اقرب الموارد). مرد پاک سرشت پرهیزکار که تنها باشد و به ذات و مال خود مخالطت سرای ها نکند و سرای و مال خود از شرکت دیگران نیالاید. (منتهی الارب ) (آنندراج ). مرد پاک س...
-
واژههای همآوا
-
نضح
لغتنامه دهخدا
نضح . [ ن َ ] (ع مص ) آب پاشیدن خانه را. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). نضح البیت ؛ رشه رشاً ضعیفاً. (تاج العروس ). || آب پاشیدن بر کسی . (از اقرب الموارد). || اشک ریختن چشم . (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). تنضاح ...
-
نضح
لغتنامه دهخدا
نضح . [ ن َ ض َ] (ع اِ) حوض . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). آبگیر.(ناظم الاطباء). حوض فراخ بسیارآب . (مهذب الاسماء). حوض ، و گفته اند: آنچه نزدیک چاه باشد که آب را از دلودر آن ریزند. (از اقرب الموارد). ج ، نضوح ، انضاح .
-
نضح
لغتنامه دهخدا
نضح . [ ن ُ ض ُ ] (ع اِ) ج ِ نضیح . رجوع به نضیح شود.