کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نزف الدم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نزف الدم
/nazfoddam/
معنی
خونریزی از بینی یا رگ که باعث سستی و ضعف بدن شود.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
نزف الدم
لغتنامه دهخدا
نزف الدم . [ ن َ فُدْ دَ ] (ع اِ مرکب ) روانی خون از بدن . (ناظم الاطباء). خون فشان . بیرون جستن خون و بردویدن آن به بیرون تن . (یادداشت مؤلف ). رجوع به خون فشان و نیز رجوع به نزف شود.
-
نزف الدم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] (طب قدیم) nazfoddam خونریزی از بینی یا رگ که باعث سستی و ضعف بدن شود.
-
واژههای مشابه
-
نزف النساء
لغتنامه دهخدا
نزف النساء. [ ن َ فُن ْ ن ِ ] (ع اِ مرکب ) نزف الاحمر. (یادداشت مؤلف ). قاعدگی . خون روی ماهانه ٔ زنان .
-
جستوجو در متن
-
خون بند
لغتنامه دهخدا
خون بند. [ خوم ْ ب َ ] (نف مرکب ) هر چیزی که خون را بند کند و سد نزف الدم نماید. (ناظم الاطباء).
-
لهوقوعراقیس
لغتنامه دهخدا
لهوقوعراقیس . [ ] (معرب ، اِ) شجر مصری است که گازران استعمال میکنند و در آب زود نرم میشود و سرد و خشک و مجفف بی لدغ و قابض و مانع سیلان مواد و جهت جراحات تازه و کهنه و نزف الدم و اسهال و درد مثانه و نفث الدم نافع است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
-
قلانش
لغتنامه دهخدا
قلانش . [ ق َ لان ْ ن ُ ] (اِ) نباتی است مسمی به خوخ المروج جهت مشابهت به آن در رنگ و برگ و شاخه ها مگر آنکه برگ این از آن کوتاه تر و اندک عریض تر و گرههای قصب این نزدیک به هم و منبسط بر روی زمین به خلاف آن ، و اهل مصر به جای چوب در استسقای آب استعما...
-
نارکتین
لغتنامه دهخدا
نارکتین . [ ک ُ ] (فرانسوی ، اِ) یکی از آلکالوئیدهای تریاک است . تریاک در حدود 6 درصد نارکتین دارداین آلکالوئید در آب نامحلول است و در الکل حل می شود. سمیت آن از تمام آلکالوئیدهای تریاک کمتر است و اثر آرام کننده ٔ درد و خواب آور ندارد ولی در انواع نز...
-
پورپورا
فرهنگ فارسی معین
(پُ پُ) (اِ.) عارضه ای که در دنبال بعضی از امراض عفونی (از قبیل حصبه و بت های بثوری و غیره ) در مریض موجب خونریزی زیر جلدی شود. علامت این خونریزی دانه ها و لکه های قرمز رنگی است که با فشار انگشت محو نمی شود و پس از چند روز محل این لکه ها تیره و کبود ...
-
حجرالبرام
لغتنامه دهخدا
حجرالبرام . [ ح َ ج َ رُل ْ ب ِ ] (ع اِ مرکب ) برام جمع برمة یعنی دیگ سنگی است . ابن البیطار در مفردات گوید، اذا سحق و استن به کان نافعاً للاسنان مبیضاً لها. حکیم مؤمن گوید: حجرالبرام سنگی است سیاه که از او دیگ و ظروف میسازند و در خراسان بسیار است ....
-
قلوماین
لغتنامه دهخدا
قلوماین . [ ق ُ ی ُ ] (معرب ، اِ) و آن را شجره ٔ ابی مالک و اهل دمشق صابون القاف و صابون الثیاب و ظفرالقط خوانند. نباتی است جبلی و بستانی ساق آن مربع شبیه به ساق باقلا و برگ آن شبیه به برگ لسان الجمل ، برساق آن غلافها و اطراف بعضی مایل به طرف بعضی و ...
-
ثمرةالاثل
لغتنامه دهخدا
ثمرةالاثل . [ث َ م َ رَ تُل ْ اَ ] (ع اِ مرکب ) نوع کوچک بار گز است که عذبه نامند بقدر نخودی و از آن بزرگتر و غیر مثلث می باشد در دوم سرد و در سیم خشک و قابض و قاطع نزف الدم ونفث الدم و مقوی احشاء و آب طبیخ او که یک اوقیه در دو رطل آب جوشانیده باشند ...
-
ظفرالقط
لغتنامه دهخدا
ظفرالقط. [ ظُ رُل ْ ق ِطط ] (ع اِ مرکب ) قلومانن . نباتی است ساقش مربع مثل ساق باقلی و برگش مثل برگ بارتنگ و در ساق او غلافهای سرکج و آمیخته با گلهائی شبیه به گل سوسن کبود برّی است . در دوم سرد و خشک و باقبض و قاطع رعاف وخون زخمهای تازه و نزف الدم اع...
-
حصاة
لغتنامه دهخدا
حصاة. [ ح َ ] (ع اِ) سنگ ریزه . (دهار). ریگ . جمرة. رمل . یکی سنگ ریزه و یکی حصا. حکیم مؤمن گوید: رادع و مجفف است و سائیده ٔ او مثل غبار جهت نزف الدم جراحات و رفع ورم مفید است و انداختن آن در کوزه ٔ آب مصلح غلظت آن و مقوی احشاست . (تحفه ). || سنگ که...