کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نزدیک بینی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
خاور نزدیک
لغتنامه دهخدا
خاور نزدیک . [ وَ رِ ن َ ] (اِخ ) نام ناحیتی است بشرق مدیترانه که بیشتر کشورهای آسیای جنوب غربی را در بردارد. این ناحیه شامل ممالک سوریه و ترکیه و لبنان و اسرائیل و اردن و عربستان سعودی است . گاهی از اوقات بالکان و مصر را در جزو خاور نزدیک می آورند.
-
نزدیک بین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) (پزشکی) nazdikbin کسی که بهواسطۀ ضعف چشم دور را بهخوبی نبیند؛ میوپ.
-
نزدیک بودن
دیکشنری فارسی به عربی
تاخم
-
بطور نزدیک
دیکشنری فارسی به عربی
تقريبا
-
نزدیک کشیدن
دیکشنری فارسی به عربی
تحرش به
-
خاور نزدیک
دیکشنری فارسی به عربی
الشَّرقُ الأدني
-
شرق نزدیک
دیکشنری فارسی به عربی
الشَّرقُ الأدني
-
وابسته نزدیک
دیکشنری فارسی به عربی
الماني
-
نزدیک کننده
دیکشنری فارسی به عربی
عضلة مقربة
-
از نزدیک
دیکشنری فارسی به عربی
من قبل
-
نزدیک به
دیکشنری فارسی به عربی
نحو
-
نزدیک شدن
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: nazdik bebiyan طاری: nizik beboy(mun) طامه ای: nazdik boboɂan طرقی: nizik vâboymun کشه ای: nizik vâboymun نطنزی: nazdik baboyan
-
نزدیک شدن
دیکشنری فارسی به عربی
اقبل , اقترب منه , حافة , قرب , نظرة
-
نزدیک بمرکز
دیکشنری فارسی به عربی
داخل
-
نزدیک ساحل
دیکشنری فارسی به عربی
في