کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نرینه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نرینه
/narine/
معنی
۱. از جنس نر.
۲. (اسم) جنس نر.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
مذکر، نر ≠ زن، ماده، مادینه، مونث
دیکشنری
male, masculine
-
جستوجوی دقیق
-
نرینه
واژگان مترادف و متضاد
مذکر، نر ≠ زن، ماده، مادینه، مونث
-
نرینه
فرهنگ فارسی معین
(نَ نِ) (ص . اِ.) از جنس نر.
-
نرینه
لغتنامه دهخدا
نرینه . [ ن َ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، اِ مرکب ) نر. مقابل مادینه . (آنندراج ). مذکر. (مهذب الاسماء). نوع مذکر از هرحیوان . (ناظم الاطباء). از قسم نر. از جنس نر. ذَکَر. مذکر. مقابل مادینه : با خدای عزوجل نذر کرده بود و گفته بود که اگر مرا فرزندی نرینه ب...
-
نرینه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی) [مقابلِ مادینه] narine ۱. از جنس نر.۲. (اسم) جنس نر.
-
نرینه
دیکشنری فارسی به عربی
ذکر , مذکر
-
واژههای مشابه
-
نرینَه
لهجه و گویش بختیاری
narina نرینه، نر، مذکر.
-
Priapulida
نرینهایتباران
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جانورشناسی] شاخهای از سلسلۀ جانوران با بدن استوانهای که طول آنها معمولاً بین دوازده تا پانزده سانتیمتر است، اما در برخی گونهها به سیونه سانتیمتر هم میرسد؛ این جانوران غالباً حفار و صیاد هستند و از نرمتنان تغذیه میکنند و بهطور عمودی در کف ...
-
واژههای همآوا
-
نرینَه
لهجه و گویش بختیاری
narina نرینه، نر، مذکر.
-
جستوجو در متن
-
مذکر
فرهنگ واژههای سره
نرینه، نر
-
ارشک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی اشکانی: aršan، مقابلِ زن] [قدیمی] 'aršak مرد؛ نرینه.
-
نری
لهجه و گویش تهرانی
آلت نرینه
-
مذکر
واژگان مترادف و متضاد
مرد، نرینه ≠ مونث