کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نرگسه سقف چرخ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
درچه نرگسه
لغتنامه دهخدا
درچه نرگسه . [ دَ چ َ ن َ گ ِ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سرابدوره ٔ بخش چنگی شهرستان خرم آباد، واقع در 7هزارگزی خاوری سراب دوره و 3 هزارگزی خاور راه شوسه ٔ خرم آباد به کوه دشت ، با 240 تن سکنه . آب آن از چشمه ٔ نرگسه و راه آن مالرو است . ساکنان آ...
-
نرگسه ٔ خوان
لغتنامه دهخدا
نرگسه ٔ خوان . [ ن َ گ ِ س َ / س ِ ی ِ خوا / خا ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نرگس خوان . بزماورد. زماورد. نواله . نرجس المائدة. مهنا. میسر. لقمه ٔ خلیفه . (یادداشت مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
نرگس شهلا
لغتنامه دهخدا
نرگس شهلا. [ ن َ گ ِ س ِ ش َ ] (ترکیب وصفی ،اِ مرکب ) نوعی از نرگس که به جای زردی در آن سیاهی می باشد. (غیاث اللغات از مدار). نرگسی است سفید مایل به سیاهی . (غیاث اللغات از چراغ هدایت ) : نرگس شهلا نبود هر بهارآنکه بروید به لب جویبار. ؟ (از جنگ زهرال...
-
شهلا
لغتنامه دهخدا
شهلا. [ ش َ ] (از ع ، ص ) (مأخوذ از تازی شهلاء) چشم سیاهی را گویند که مایل به سرخی باشدو فریبندگی داشته باشد. (برهان ) (از غیاث ). چشم سیاه فام . (اوبهی ). تأنیث اشهل . زن میش چشم : در بیابان بدید قومی کُردکرده از موی هر یکی کولاوآن زنان لطیف هر کر...
-
ثریا
لغتنامه دهخدا
ثریا. [ ث ُ رَی ْ یا ] (ع ص ، اِ) مصغر ثروی . || (اِخ ) پروین پرن . پرند. پرو. پروه . رَفه . رَمه . نرگسه . نرگسه ٔ چرخ . نرگسه ٔ سقف لاجورد. و آن منزل سوم است از منازل قمر پس از بطین و پیش از دبران و آن شش ستاره است برکوهان ثور. عرب جای آنرا بر دنبه...
-
پروین
لغتنامه دهخدا
پروین . [ پ َرْ ] (اِخ ) شش ستاره است یک به دیگر خزیده مانند خوشه ٔ انگور. (التفهیم بیرونی ). چند ستاره ٔ کوچک باشد یکجا جمع شده در کوهان ثور و آنرا بعربی ثریا خوانند و نام منزلی است از جمله ٔ 28 منزل قمر و بعضی گویند این ستاره ها دنبه ٔ حمل است نه ک...
-
مینا
لغتنامه دهخدا
مینا. (اِ) آبگینه . (ناظم الاطباء) (برهان ) (منتهی الارب ) (صحاح الفرس ) (آنندراج ). شیشه . آبگینه . (فرهنگ نظام ). آبگینه ٔ سپید. (ناظم الاطباء). زجاج ابیض . (تذکره ٔ ضریر انطاکی ، ذیل کلمه ٔ حجل ). میناء. (منتهی الارب ) : میان اندرون خانه ٔ رنگ رنگ...
-
نعل
لغتنامه دهخدا
نعل . [ ن َ ] (ع اِ) پساهنگ و بشک و آهنی که برکف سم ستور میخ کنند تا سوده نگردد. (ناظم الاطباء).آنچه بدان سم ستور را از سودگی نگاه دارند. (منتهی الارب ) (از متن اللغة) (از ناظم الاطباء) : ز آواز گردان بتوفید کوه زمین شد ز نعل ستوران ستوه . فردوسی .هم...