کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
نَرَه کشیدن
لهجه و گویش بختیاری
na:ra kašidan نعره کشیدن، نعره زدن.
-
نرِّه دیو
لهجه و گویش بختیاری
narre div دیوِ نر.
-
خُسیرَه نَرَه
لهجه و گویش بختیاری
xosira-nara پدرشوهر یا پدرزن.
-
گربه نره
لهجه و گویش تهرانی
گربه قوی
-
واژههای همآوا
-
نَرَه
لهجه و گویش بختیاری
nara لبه تیز اشیا.
-
نَرَه
لهجه و گویش بختیاری
na:ra نَعره.
-
جستوجو در متن
-
نرگان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [جمعِ نَرّه] [قدیمی] narregān = نره
-
آل مردی
فرهنگ واژههای سره
نره، نر
-
آلت رجولیت
فرهنگ واژههای سره
نره، نر
-
کمرة
لغتنامه دهخدا
کمرة. [ ک ُ م ُرْ رَ ] (ع اِ) نره . (منتهی الارب ) (آنندراج ). نره و ذَکَر. || (ص ) بزرگ و کلان . || کلان ْ نره . (ناظم الاطباء).
-
غرمول
لغتنامه دهخدا
غرمول . [ غ ُ ] (ع اِ) نره ، یا نره ٔ سطبر نرم فروهشته ٔ ختنه ناکرده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (تاج العروس ). گفته اند غرمول را در جانوران سم دار گویند. (از تاج العروس ). || نره ٔ اسب . (دهار). قضیب اسب . (مهذب الاسماء). || نره ٔ درازگوش . (دهار). ...
-
کمدة
لغتنامه دهخدا
کمدة. [ ک ُ م ُدْ دَ ] (ع اِ) نره . (منتهی الارب ). نره و ذکر. (ناظم الاطباء).
-
کمهدر
لغتنامه دهخدا
کمهدر. [ ک ُم ْ م َ دَ ] (ع اِ) سر نره . (منتهی الارب ). سر نره و حشفه . (ناظم الاطباء).
-
کمهدة
لغتنامه دهخدا
کمهدة. [ ک َ هَُ دَ ] (ع اِ) سر نره . (منتهی الارب ). سر نره و حشفه . (ناظم الاطباء).