کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نرمافزار مهندسی منو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
نِرْمِ
لهجه و گویش گنابادی
nerme در گویش گنابادی یعنی چیز بی ارزش ، کوچک ، ناچیز ، ناتوان ، مغلوب
-
نرم نرم
لغتنامه دهخدا
نرم نرم . [ ن َ ن َ ] (ق مرکب ) آهسته آهسته . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ). نرم نرمک . باملایمت . به طور نرمی . (از ناظم الاطباء) : زدی دست بر پشت او نرم نرم سخن گفتن خوب و آواز گرم . فردوسی .نخستین بشستند در آب گرم بر و یال و ریشش همه نر...
-
نرم نرم
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [مجاز] narmnarm آهستهآهسته.
-
parenchyma
نرمآکنه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] بافت گیاهی عموماً نرم و نسبتاً نامشخص که فاصلۀ میان بافتهای دیگر را پر میکند
-
osteomalacia
نرماستخوانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] نرم شدن استخوان به علت کمبود ویتامین «د» ناشی از ضعف تغذیه یا محرومیت از آفتاب یا هر دو
-
rickets
نرماُستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] نوعی بیماری که به علت کمبود ویتامین «د» ایجاد و باعث نرم ماندن استخوانها شود
-
software
نرمافزار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] مجموعهای متشکل از برنامهها و قواعد و رویهها و مستندات مربوط به عملیات یک سامانۀ دادهپردازی
-
software factory
نرمافزارسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] تولید نرمافزار بهصورت صنعتی مشابه سایر محصولات فیزیکی، مانند خودرو و لوازم خانگی
-
نرمافزارگان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ← مجموعۀ نرمافزار
-
tender 3
نرمترد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ویژگی مادۀ غذاییای که بهراحتی بریده و جویده میشود
-
tenderness
نرمتردی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] خاصیت مادۀ غذاییای که بهراحتی بریده و جویده میشود
-
fail-soft
نرمخراب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای، حملونقل ریلی، حملونقل هوایی] ویژگی سامانهای که علیرغم بروز خرابی، وقفهای در عملکرد آن روی نمیدهد و فقط کارایی آن کاهش مییابد
-
jogger
نرمدو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] کسی که نرمدوی میکند
-
jogging, jog
نرمدوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] دویدن آرام و پیوسته برای تمرین و کسب آمادگی
-
pilose
نرممو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی نوعی کرکپوش پوشیده از کرکهای نرم تابدار عمود بر سطح