کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نرشته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نرشته
لغتنامه دهخدا
نرشته . [ ن َ رِ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) نریسیده . نارشته . ناریسیده . مقابل رشته . رجوع به رشته شود : چون آخر رشته این گره بوداین رشته نرشته پنبه به بود.نظامی .
-
جستوجو در متن
-
نارشته
لغتنامه دهخدا
نارشته . [ رِ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) نرشته . ناریسیده . مقابل رشته به معنی ریسیده و تاب داده . رجوع به رشته شود.
-
شیرین باف
لغتنامه دهخدا
شیرین باف . [ ریم ْ ] (ن مف مرکب ، اِ مرکب ) قسمی از جامه که ظریف بافته شده باشد.(ناظم الاطباء). نام قماشی لطیف . (از آنندراج ). شیرین بافت . نوعی از جامه ٔ لطیف که آنرا بغلط سری صاف گویند، و از بعضی اساتذه مسموع است که به معنی جامه که نه نهایت غفص ب...