کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نراندامهمداری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
phallocentrism
نراندامهمداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] دیدگاهی که بر نقش محوری نراندامه در مسائل روانی تأکید دارد
-
واژههای مشابه
-
phallus
نراندامه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] بازنمود روانی قضیب
-
مداری
لغتنامه دهخدا
مداری . [ م َ ] (ص نسبی ) منسوب به مدار. رجوع به مدار شود.
-
مداری
لغتنامه دهخدا
مداری . [ م َ را ] (ع اِ) ج ِ مِدری ̍ و مِدراة و مَدریَة است . (از اقرب الموارد). رجوع به هر یک از این لغات شود.
-
مداری
لغتنامه دهخدا
مداری . [ م ُ ] (ع ص ) نرمی کننده . (آنندراج ). ریاکار. (ناظم الاطباء).
-
phallocentric
نراندامهمدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] ویژگی دیدگاهی مبتنی بر این باور که نراندامه یک هستیبخش مقدس و منبع قدرت یا نماد باروری است
-
phallic symbol
نماد نراندامه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] هر شیء یا تصویری که بازنمایانگر اندام تناسلی نرینه باشد
-
orbital altitude
فرازای مداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] فرازای متوسط یک ماهواره از سطح زمین
-
orbital decay
فرواُفت مداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] پدیدهای که در آن الکترون یک اتم با از دست دادن انرژی از مداری بالاتر به مداری پایینتر میرود
-
woman-centredness
زنمداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مطالعات زنان] تفکری ناظر بر اینکه تجربۀ زنان باید موضوع اصلی مطالعه و منشأ تمامی ارزشها برای فرهنگها باشد
-
circuit-based network
شبکۀ مداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] شبکهای که در هنگام برقراری تماس، با استفاده از سختافزار سودهی خط اتصالی را میان دو تلفن برقرار میکند که دوطرفه و حامل نشانک مکالمه است و در اختیار سایر تماسها قرار نمیگیرد
-
orbital electron,planetary electron
الکترون مداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] الکترونی که در پوستهای اتمی مقید به اتم است
-
phallic stage, phallic phase
مرحلۀ نراندامهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] در نظریۀ روانکاوی فروید، مرحلهای از تحول روانی ـ جنسی، تقریباً در سن سهسالگی، که در آن زیستمایه بر ناحیۀ تناسلی متمرکز است و وارسی و دستکاری بدن منبع اساسی لذت است
-
phallic character
منش نراندامهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] ← شخصیت نراندامهای