کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نذیل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نذیل
/nazil/
معنی
پست و فرومایه؛ ناکس.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
نذیل
لغتنامه دهخدا
نذیل . [ ن َ ] (ع ص ) کمینه . ناکس . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). فرومایه . (ناظم الاطباء). خوار.(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نَذْل . (اقرب الموارد). رجوع به نَذْل شود. ج ، نُذَلاء، نِذال .
-
نذیل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] nazil پست و فرومایه؛ ناکس.
-
واژههای همآوا
-
نزیل
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . ] (ص .) 1 - فرود آمده یا مقیم . 2 - مهمان . 3- طعام با برکت .
-
نزیل
لغتنامه دهخدا
نزیل . [ ن َ ] (ع ص ، اِ) مهمان فرودآینده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مهمان وار[ د ] . (فرهنگ نظام ). ضیف . مهمان . (از اقرب الموارد). مهمان . (دهار) : به مجلس گر نزیل جود خویش است کجا یارم که نزل دون فرستم .خاقانی .یک بار دیگر این نز...
-
نزیل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] nazil ۱. مهمان؛ مهمان فرودآمده.۲. طعام بابرکت.
-
جستوجو در متن
-
نذال
لغتنامه دهخدا
نذال . [ ن ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ نَذیل . رجوع به نذیل شود.
-
نذلاء
لغتنامه دهخدا
نذلاء. [ ن ُ ذَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ نذیل . رجوع به انذال و نذول شود.
-
انذال
لغتنامه دهخدا
انذال . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ نَذل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ج ِ نذیل . (ناظم الاطباء) (از معجم متن اللغة). کسان فرومایه و ناکس و حقیر و خوار. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) : او یکی بود از جمله ٔ اراذل و انذال . (ترجمه ٔ تاریخ یمی...
-
ناکس
لغتنامه دهخدا
ناکس . [ ک َ ] (ص مرکب ) بدسرشت . فرومایه . کمینه . دون . پست . خوار. ذلیل . (از ناظم الاطباء). دنی . (دهار) (منتهی الارب ). خسیس . (زمخشری ) (دهار). مردم فرومایه و بدجوهر. (آنندراج ). رذل . (ترجمان القرآن ) (منتهی الارب ). نالایق . نااهل . (غیاث ). ...