کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ندفان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ندفان
لغتنامه دهخدا
ندفان . [ ن َ دَ ] (ع مص )شتاب گردانیدن دابه هر دو دست خود را به رفتار. (ازمنتهی الارب ) (آنندراج ) نَدْف . رجوع به نَدْف شود.
-
جستوجو در متن
-
ندیف
لغتنامه دهخدا
ندیف . [ ن َ ] (ع ص ) پنبه ٔ زده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (مهذب الاسماء) (دهار). پنبه ٔ ندافی کرده . (فرهنگ خطی ). محلوج . زده . شیده . حلیج . واخیده . منفوش . مندوف . فلخیده . فلخمیده . (یادداشت مؤلف ). || (مص ) نَدْف . نَد...
-
ندف
لغتنامه دهخدا
ندف . [ ن َ ] (ع مص ) پنبه زدن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). پنبه را با مندف زدن . (از المنجد). حلج . واخیدن . نفش . شیدن . زدن پشم و پنبه را. (یادداشت مؤلف ). || شتاب گردانیدن دابه...