کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ندبه کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ندبه کردن
لغتنامه دهخدا
ندبه کردن . [ ن ُ ب َ / ب ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) شیون کردن . گریه و زاری کردن . || به عجز و زاری التماس کردن . (یادداشت مؤلف ). || نوحه سرائی کردن . بر مرده گریستن . زبان گرفتن بر مرده . (یادداشت مؤلف ). در تمام معانی رجوع به ندبه شود.
-
واژههای مشابه
-
ندبة
لغتنامه دهخدا
ندبة. [ ن َ دَ ب َ ] (ع اِ) نَدْبَة. اثر زخم بر پوست باقی مانده . (از المنجد). واحد ندب . یک نشان جراحت که برپوست باقی باشد. (ناظم الاطباء). رجوع به ندب شود.
-
ندبة
لغتنامه دهخدا
ندبة. [ ن ُ ب َ ] (ع اِ) شیون . (مهذب الاسماء). برشمردن محاسن میت . (از المنجد). گریه بر مرده و محاسن شماری او. (منتهی الارب ) (آنندراج ). گریه بر مرده و ذکر محاسن او. (ناظم الاطباء). || (ص ) فصیح . (اقرب الموارد). عربی ندبة؛ عربی زبان آور و فصیح . (...
-
ندبة
لغتنامه دهخدا
ندبة. [ن َ ب َ ] (ع ص ، اِ) تأنیث نَدْب . (اقرب الموارد). رجوع به نَدْب شود. || نشان جراحت که بر پوست باقی باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). ج ، نَدَب ، اَنداب ، نُدوب . || ندبة از هر خف و حافری ؛ که به یک حالت ثابت نماند.(از اقرب الموارد). از اسب و ...
-
ندبة
دیکشنری عربی به فارسی
جاي زخم يا سوختگي , اثر گناه , شکاف , اثر زخم داشتن , اثر زخم گذاشتن
-
ام ندبة
لغتنامه دهخدا
ام ندبة. [ اُم ْ م ِ ن ُ ب َ ] (اِخ ) زن بدربن حذیفة. از زنان شاعر عرب که به دلاوری و نفوذ کلمه متصف بوده است . و رجوع به ریحانة الادب ج 6 ص 254 شود.
-
جستوجو در متن
-
bewailing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیدار شدن، زاری کردن، سوگواری کردن، ندبه کردن
-
bewail
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیهوده، زاری کردن، سوگواری کردن، ندبه کردن
-
bewails
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی اختیار، زاری کردن، سوگواری کردن، ندبه کردن
-
bewailed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فریب خورده، زاری کردن، سوگواری کردن، ندبه کردن
-
موییدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. زاری کردن، مویه کردن، نالیدن، ندبه کردن ۲. عزاداری کردن، سوگواری کردن ۳. گریستن
-
تضرع
واژگان مترادف و متضاد
۱. استغاثه، التماس، الحاح، زاری، فزع، گریه، لابه، مویه، ناله، ندبه ۲. زاری کردن، الحاح کردن، زاریدن ۳. خواری کردن، فروتنی کردن
-
چغزیدن
لغتنامه دهخدا
چغزیدن . [ چ َ دَ ] (مص ) بمعنی ناله و زاری کردن باشد. (برهان ). بمعنی ناله و زاری . (انجمن آرا) (آنندراج ). زاری و ناله کردن . (ناظم الاطباء). آه و ناله کردن . گریه و ندبه کردن . در چغزیدن هم آمده : در فنا جلوه شود فایده ٔ هستیهاپس نباید ز بلا گریه ...