کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نخی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نخی
لغتنامه دهخدا
نخی . [ ن َ ] (ص نسبی ) منسوب به نخ . که از جنس نخ است . که از نخ ساخته شده است . رجوع به نخ شود.- پارچه ٔ نخی ؛ پارچه ای که از نخ پنبه بافته شده باشد. مقابل پارچه ٔ پشمی که از نخ پشم است . رجوع به نخ شود.
-
واژههای مشابه
-
filiform, thread-like, filamentous
نخیشکل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی بخش یا اندامی بلند و نازک و معمولاً انعطافپذیر در گیاهان
-
string puppet, marionette
عروسک نخی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] عروسکی که آن را با نخ یا ریسمانهای ابریشمی به حرکت درمیآورند
-
پارچه نخی
دیکشنری فارسی به عربی
قطن
-
پارچه نخی سفت بافت
دیکشنری فارسی به عربی
سباق القوارب
-
مخمل نخی یا ابریشمی
دیکشنری فارسی به عربی
قماش مخملي
-
مخمل نخی راه راه
دیکشنری فارسی به عربی
کودري
-
جستوجو در متن
-
foulards
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کثافت، نوعی پارچه نخی و ابریشمی یا نخی
-
foulard
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرغابی، نوعی پارچه نخی و ابریشمی یا نخی
-
yarnwindle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نخی صاف
-
sirloin tip
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نوک نخی
-
wood pewee
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چوب نخی
-
willow-pattern
دیکشنری انگلیسی به فارسی
الگوی نخی