کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نخکلون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نخکلون
لغتنامه دهخدا
نخکلون . [ ن َ ک َ ] (ص ) مردم سخت رو و پوست کلفت و بی شرم . نخکله . (ناظم الاطباء). || (اِ) نخکله . گردوی قوز : مغز معنی راست ناید از برون ور سر او بشکنی چون نخکلون . لطیفی (از فرهنگ شعوری ).رجوع به نخکله شود.
-
جستوجو در متن
-
بخکلول
لغتنامه دهخدا
بخکلول . [ ب َ ک َ ] (ص ) مردم سخت رو و پوست کلفت و بی شرم . بخکلون . بخکله . بخکلیون . (از ناظم الاطباء). ظاهراً همه ٔاین کلمات مصحف است . رجوع به نخکلون و نخکله شود.