کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نخچد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نخچد
لغتنامه دهخدا
نخچد. [ ن َ چ َ ] (اِ) ریم آهن . (لغت فرس اسدی ) (آنندراج ) (جهانگیری ) (انجمن آرا). چرک آهن . (آنندراج ) (انجمن آرا) : دو مار به گزنده بر دو لب تو دوسان زآن قلیه ٔ چو طاعون زآن نان همچو نخچد. منجیک ترمذی . گر آهنگران شکر جود تو گویندبه کوره درون زر ...
-
جستوجو در متن
-
نخچذ
لغتنامه دهخدا
نخچذ. [ ن َ چ َ ] (اِ) رجوع به نخچد و نخجد و نیز رجوع به فرهنگ نظام شود.
-
نخجد
فرهنگ فارسی معین
(نَ جَ) (اِ.) = نخچد. نخجز: 1 - سنگی که حلاجان به کار برند. 2 - ریم آهن .
-
نخچند
لغتنامه دهخدا
نخچند. [ ن َ چ َ ] (اِ) بمعنی نخجد است که ریم آهن باشد. (برهان قاطع). و صحیح نخچد است و نخچند به اضافه ٔ نون در جهانگیری آمده و در سروری یاد شده است و همه تصحیف است . (حاشیه ٔ معین بر برهان قاطع). || نخچل . (از آنندراج ).
-
دوسان
لغتنامه دهخدا
دوسان . (نف ) صفت بیان حالت از دوسیدن . دوسا. دوسنده . چفسان . چسبان . (یادداشت مؤلف ) : دومار به گزنده بر دو لب تو دوسان زآن قلیه ٔ چو طاعون زآن نان همچو نخچد. منجیک .رجوع به دوسنده و دوسانیدن و دوسیدن شود.