کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نخودفروش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نخودفروش
لغتنامه دهخدا
نخودفروش . [ ن ُ خُدْ ف ُ ] (نف مرکب ) فروشنده ٔ نخود. فروشنده ٔ نخود برشته . نخودبریز : بت نخودفروشم که روی اوست چو مه ز خال اوست دلم در پی نخود سیه .سیفی (از آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
نخودفروشی
لغتنامه دهخدا
نخودفروشی . [ ن ُ خُدْ ف ُ ] (حامص مرکب ) نخودبریزی . عمل نخودفروش . رجوع به نخودفروش و نخودبریزی شود. || (اِ مرکب ) جای فروختن نخود. دکان نخودفروشی .
-
دارالحمص
لغتنامه دهخدا
دارالحمص . [ رُل ْ ح ِم ْ م ِ ] (اِخ ) به مصر است و ابراهیم بن حجاج حمصی منسوب به دارالحمص است چه در آنجا سکونت داشت . (منتهی الارب ). سمعانی ابراهیم بن حجاج را حمصی به معنی نخودفروش دانسته است و بنابراین ، تعریف منتهی الارب درست نمینماید. زیرا حمص ب...