کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نخوت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نخوت
/na(e)xvat/
معنی
تکبر کردن؛ فخر کردن؛ تکبر؛ بزرگی؛ بزرگمنشی؛ خودستایی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
افاده، تکبر، خودبزرگبینی، خودبینی، خودپرستی، خودپسندی، خودخواهی، عجب، غرور، کبر ≠ خشوع
دیکشنری
arrogance, conceit, haughtiness, hauteur, pride, superciliousness, vanity
-
جستوجوی دقیق
-
نخوت
لغتنامه دهخدا
نخوت . [ ن َخ ْ / ن ِخ ْ وَ ] (از ع ، اِمص ) تکبر. (غیاث اللغات ) (منتهی الارب ) (دهار) (ناظم الاطباء). بزرگ منشی . خودبینی . خودپرستی . جاه طلبی . تبختر. (ناظم لاطباء). بزرگی . (غیاث اللغات ). ناز. عظمة. عظومت . عظامة. شنخفة. (منتهی الارب ). تعظم . ...
-
نخوت
واژگان مترادف و متضاد
افاده، تکبر، خودبزرگبینی، خودبینی، خودپرستی، خودپسندی، خودخواهی، عجب، غرور، کبر ≠ خشوع
-
نخوت
فرهنگ فارسی معین
(نِ وَ) [ ع . ] (اِمص .) تکبر، خودبینی .
-
نخوت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: نخوة] na(e)xvat تکبر کردن؛ فخر کردن؛ تکبر؛ بزرگی؛ بزرگمنشی؛ خودستایی.
-
نخوت
دیکشنری فارسی به عربی
تکبر
-
واژههای مشابه
-
نخوت داشتن
لغتنامه دهخدا
نخوت داشتن . [ ن َخ ْ / ن َخ ْ وَ ت َ ] (مص مرکب ) باد کردن . فیس کردن . افاده داشتن . متکبر بودن .
-
نخوت انگیز
لغتنامه دهخدا
نخوت انگیز. [ ن َخ ْ /ن ِخ ْ وَ اَ ] (نف مرکب ) که موجب غرور و نخوت شود.
-
نخوت پیشه
لغتنامه دهخدا
نخوت پیشه . [ ن َخ ْ / ن ِخ ْ وَ ش َ / ش ِ ] (ص مرکب ) بزرگ منش . متکبر. دارای تکبر. خودبین . خودپرست . طالب جاه و جلال . نخوت فروش . (ناظم الاطباء).
-
نخوت فروش
لغتنامه دهخدا
نخوت فروش . [ ن ِخ ْ / ن ِخ ْ وَ ف ُ ] (نف مرکب ) متکبر. مغرور. (آنندراج ). نخوت پیشه . بزرگ منش . متکبر. دارای تکبر.خودبین . خودپرست . طالب جاه و جلال . (ناظم الاطباء).
-
نخوت فروشی
لغتنامه دهخدا
نخوت فروشی . [ ن َخ ْ / ن ِخ ْ وَ ف ُ ](حامص مرکب ) عمل نخوت فروش . رجوع به نخوت فروش شود.
-
نخوت کده
لغتنامه دهخدا
نخوت کده . [ ن َخ ْ / ن ِخ ْ وَ ک َ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) جای غرور. محل تکبر. پر از تکبر و نخوت : زین بزرگان که دماغ همه نخوت کده است نخوتم هست که از جمله بپرسم خبری . واله هروی (از آنندراج ).رجوع به نخوت شود.
-
نخوت کش
لغتنامه دهخدا
نخوت کش . [ ن َخ ْ / ن ِخ ْ وَ ک َ / ک ِ ] (ص مرکب ) نخوت پیشه . (ناظم الاطباء).
-
نخوت کیش
لغتنامه دهخدا
نخوت کیش . [ ن َخ ْ / ن ِخ ْ وَ ] (ص مرکب ) نخوت پیشه . نخوت فروش . (ناظم الاطباء). متکبر. مغرور.
-
غرور و نخوت
فرهنگ گنجواژه
تکبر.